معلمان گراش، درباره‌ی تحصیل در لار چه می‌گویند؟

پندری: گفت‌وگو با معلمان همیشه بحث‌برانگیز بوده است. حال اگر پایِ تحصیل در لار و گراش هم به میان بیاید، کمی جواب‌ها چالشی‌تر می‌شود. نکته قابل توجه در مصاحبه با این معلمان این است که جواب بعضی سؤال‌ها کاملا شبیه هم است. یعنی فرقی نمی‌کند کدام مدرسه، یا کدام مقطع یا حتی کدام درس باشد. اما اختلاف دیدگاه‌ها نیز به چشم می‌خورد که هر معلم، با دلایلی، نظر خودش را بیان می‌کند.

 

معلمان مصاحبه شونده را بهتر بشناسیم:
محمدعلی فرجی ۲۶ سال سابقه تدریس دارد و هم‌اکنون دانشجویِ دکترای آنالیز ریاضی در دانشگاه شیراز است. فرجی دروس مختلف گروه ریاضی را در گراش تدریس می‌کند. البته سابقه‌ی معاونت آموزشی اداره آموزش و پرورش نیز در کارنامه دارد.

فوزیه امانی، فوق‌لیسانس زبان انگلیسی دارد. امانی با ۲۶ سال سابقه تدریس، از دبیران باتجربه‌ی گراش محسوب می‌شود. یکی از فرزندان او در لار تحصیل کرده‌اند.

مهدی کهندلی با ۲۲ سال سابقه، فوق دیپلم حرفه‌وفن و لیسانس آموزش ابتدایی (علوم تربیتی) دارد. او هم‌اکنون مدیر دبستان عظیمی می‌باشد.

نسرین نام‌وران، دبیر اهل لار است. نام‌وران فارغ‌التحصیل کارشناسی زمین‌شناسی است. او ۲۰ سال سابقه تدریس دارد و هم‌اکنون در گراش مشغول به تدریس می‌باشد.

مسعود انصاری، معلمِ جوان و محبوبِ مدارس متوسطه‌ی اول است. انصاری را با دبیر عربی می‌شناسند. او ۱۳ سال سابقه دارد که حدود نیمی از آن را در لار تدریس کرده است.

میثم کهنسالِ ۲۸ ساله، ۵ سال سابقه کار در آموزش و پرورش را دارد. اما وجه تمایز او از دیگر مصاحبه‌شوندگان این است که او دیپلم خود را از دبیرستان نمونه دولتی شهید نصیری لار، در رشته‌ی تجربی اخذ کرده است. او هم‌اکنون گروه معارف را در گراش تدریس می‌کند و تحصیلاتش لیسانس علوم معارف می‌باشد.

 

اصل مصاحبه را با معلمان بخوانید:

۱ـ به نظرشما، اصلی‌ترین دلیلی که بعضی از والدینِ دانش‌آموزان گراشی، شهر لار را برای تحصیل فرزندشان انتخاب می‌کنند، چیست؟

فرجی: از اصلی‌ترین نمی‌توان صحبت کرد ولی دلایل مختلفی وجود دارد: اول اینکه بعضی از اولیا، فرزندانشان در مدارس خاص لار پذیرفته شده‌اند که در گراش وجود ندارد و این را فرصتی برای پیشرفت فرزندشان می‌بینند. دوم؛ بعضی دیگر هم مدارس عادی گراش را با مداری خاص لار مقایسه می‌کنند و موفقیت‌های نسبی این مدارس خاص را به حساب کل مدارس عادی و …لار حساب می‌کنند. در حالیکه چنین قیاسی درست نیست.

امانی هم دلیل اینکه لار را برای تحصیل فرزندانش انتخاب کرده است می‌گوید: دلایل متعددی در اتخاذ این تصمیم دخیل بودند مثل جو حاکم بر مدارس گراش که هدف اصلی تحصیل را تحت شعاع خود قرار می‌داد. مثل اغراق و چشم و هم چشمی‌های خانواده‌ها در مناسبت‌ها و مراسم مختلفی مثل تولد بچه‌ها، جشن‌های مختلف و….که خواه‌ناخواه مشغولیت‌های ذهنی مختلفی به موازات تحصیل بچه‌ها ایجاد می‌کرد. دلیل مهم‌تر اینکه در مقطع راهنمایی مدارس خاص دخترانه در گراش وجود نداشت.

کهندلی: نگرش جامعه و کادر آموزشی. بین کسانی که از وضعیت آموزشی لار آگاه هستند این جمله متداول می‌باشد: «بروید لار خودتان تفاوت را احساس می‌کنید.» اگر مقداری فراتر نگاه کنیم می‌بینیم ارتباطاتی که با مرکز استان و حتی مؤسسات کشوری در لار وجود دارد بیشتر از گراش می‌باشد. حتی نگاه یک نسل را می‌توان در این میان تغییر داد. وقتی این ارتباط‌ها با مسئولین بلند پایه و افرادی که دارای جایگاه علمی و حتی سیاسی می‌باشند مثل نماینده مجلس  و … برقرار گردد وجود این گونه افراد در سطح یک شهر بسیار می‌تواند مفید باشد. ما در گراش افرادی که بتوان آن ها را به عنوان یک الگو علمی معرفی کرد کم نداریم، به عنوان مثال: دکتر عبدالهی. تا به حال چه اندازه به ایشان در زمینه آموزش و پرورش بها داده‌ایم؟ چند دفعه تلاش کردیم که این الگوی علمی شهرستان را در مدارس معرفی کنیم؟ این رویکرد در لار بیشتر دیده می‌شود. از تغییر در شیوه نگرش مسئولین که بگذریم، مسئله بعد تغییر نگرش خیرین گراشی است. شاید در بین ۱۰۰ خیر گراشی یکی هم حاضر نباشد که هزینه‌ای برای کلاس‌های آموزشی خرج نماید. اما در لار این فرهنگ جا افتاده و روز به روز در بین خانواده ها و جامعه گسترش می‌یابد. مورد بعد نگرش خانواده‌ها است که باید تغییر یابد، به عبارتی مسئولین و خیرین نیز از دل خانواده‌ها بیرون می‌آیند. خیلی مواقع خانواده‌ها کمکاری خودشان را به گردن مدارس می‌اندازند، در حالی که باید در ابتدا نگرش خانوده‌ها نسب به آموزش صحیح شکل گرفته باشد، در این حالت است که مدرسه نیز می‌تواند راه را ادامه داده و به نتیجه مطلوب دست یافت.

نام‌وران: به نظر بنده دلیل اصلی این است که در لار رقابت شدید برای درس خواندن وجود دارد و همه تمایل دارند سطح خود را ارتقا دهند. درنتیجه حتی دانش‌آموزان ضعیف هم تحت تأثیر جو قرار می‌گیرند و روی پیشرفت‌شان تمرکز می‌کنند. دلیل دیگر هم این است که در مدارس لار، معمولا سیاست اولیای مدارس بر این است که تعدادی از دانش آموزان (به ویژه دانش آموزان قوی‌تر) را به سمت ورود به مدارس خاص سوق دهند! که البته شخص بنده با این موضوع مخالفم اما این طرز تفکر وجود دارد و اولیا فکر می‌کنند با ورود دانش‌آموز به مدارس خاص، احتمال موفقیت تحصیلی‌اش افزایش می‌یابد.

انصاری: تا جایی که بنده اطلاع دارم، اگر مدارس گراش را با مدرسه فراست لار مقایسه کنیم، امکانات آنجا و جو درس بیشتر هست. هر چند در مدرسه شاهد گراش (متوسطه اول) که من هستم، واقعا جو درس خیلی خوب است، ولی آنجا بیشتر رسیدگی می‌کنند.

کهنسال: جو درسی حاکم بر مدارس لار. وضعیت کیفی معلمان گراش پایین‌تر از معلمان لار نیست. اما وقتی دانش‌آموز خواهان درس نباشد، معلم هم انگیزه خود را از دست خواهد داد. در صورتی که در مدارس خاص لار دانش‌آموزان خواهان درس هستند، و در این شرایط هست که معلم نیز تمام انرژی و توان خود را می‌گذارد. آموزش را می‌توان به یک مثلث تشبیه کرد که متشکل از: دانش‌آموز، خانواده و معلم دانست. در گراش این چنین احساس میشود که دو ضلع دانش‌آموز و خانواده نسبت به لار ضعیف‌تر عمل کرده‌اند.

 

۲ ـ آیا سطح مدارس گراش را نسبت به لار پایین‌تر می‌دانید؟ اگر جواب مثبت است، از چه نظر؟

فرجی: برای پاسخ به این سؤال باید سطح مدارس هم‌عنوان را در دوره‌های ابتدایی، متوسطه اول و دوم با هم مقایسه کرد. من چون متوسطه دوم تدریس دارم، در دوره‌های دیگر نظری ندارم. ولی در دوره‌ متوسطه دوم، اگر بخواهیم مقایسه کنیم، باید شرایط را در مدارس عادی و در مدارس خاص، جداگانه، بررسی کنیم تا قیاس مع‌الفارق رخ ندهد. در گراش، به جز مدت کوتاهی، مدارس خاص(تیزهوشان و نمونه دولتی) نداشته‌ایم. به همین خاطر شاید فرصت جدی برای تحلیل عملکردها حاصل نشد. ولی با تکیه بر آمار قبولی‌های کنکور در آن دوره، در مقایسه با مدارس نمونه دولتی لار (گراش فقط نمونه دولتی داشته است)، کارنامه قابل قبولی داشته است. اما سطح مدارس عادی متوسطه دوم گراش، نسبت به مدارس عادی متوسطه دوم لار، اگر بالاتر نباشد، که پایین‌تر نیست. به عنوان مثال، در چند سال اخیر، عملکرد رشته ریاضی گراش در امتحانات نهایی سال دوازدهم، کسب رتبه اول استان فارس می‌باشد که برای مدارس عادی یک موفقیت به حساب می‌آید (تأکید می‌کنم: مقایسه مدارس عادی با عادی).

امانی: مسلما خیر. بدون هیچ تعصب و غرضی خدمت‌تان عرض می‌کنم که همکاران من هم‌تراز با همکاران لاری، مسلط به رشته آموزشی، کوشا فعال و بروز هستند. آنچه سطح علمی لار را بالاتر می‌برد جوّ فکری و فرهنگی خانواده‌ها و اولویت قرار دادن امر تحصیل بر مباحث جانبی مثل ازدواج‌، عقد و نامزدی بچه‌ها که بعضا در گراش از راهنمایی شروع می‌شود و ذهن آنها را درگیر می‌کند و عملا تحصیل در رده‌های پایین‌تر قرار می‌گیرد. در مورد پسران هم جوّ اقتصادی حاکم بر گراش و گوشه‌چشم به کار در خلیج و کسب درآمد بیشتر انگیزه تلاش تحصیلی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

کهندلی: اگر منصفانه بخواهیم قضاوت کنیم از نظر آموزشی باید بگویم ما عقب‌تر هستیم. با توجه به عواملی مثل: عدم سازماندهی استعدادها، عدم جهت‌دهی مناسب، درگیری با فرهنگ نامناسب خانواده‌ها و جامعه و … . می‌توان گفت که ما عقب‌تر می‌باشیم، نیرو محرکه اصلی را خیلی ضعیف می‌توان ارزیابی کرد. در طول ۲۲ سال سابقه تا به حال به یاد نمی‌آورم که خانواده‌ای آمده باشد و یقه‌ی بنده را بگیرد و تقاضای این را داشته باشد که فراتر از کتاب و مدرسه از ما بخواهد، قاعدتاٌ زمانی که کسی از شما چنین تقاضایی نداشته باشد شما نیز انگیزه و تلاشی در این راسته انجام نخواهی داد. در صورتی که در لار این مطالبه وجود دارد که ارائه نیز صورت می‌گیرد. برای ارتقای آموزش یک چرخه وسیع باید شکل بگیرد. درابتدا خانواده‌ها باید نگرش خود را تغییر دهند و مطالبه‌گری را داشته باشند، در وهله بعد باید تغییر نگرش در کادر آموزشی از اداره گرفته تا معلم را داشته باشیم، حتی می‌توانم بگویم این چرخه فراتر از این ها نیز باید باشد، به عنوان مثال: امام جمعه باید یکی از خطبه های نمازجمعه به آموزش اختصاص دهد، فرماندار بیاید، بخشدار بیاید و به عبارتی خانواده، جامعه فرهنگی، مسئولین، خیرین و… همه دست‌به‌دست هم دهند تا این هدف محقق شود.

نام‌وران: خیر. سطح مدارس گراش پایین‌تر نیست و نمی‌توانیم ادعا کنیم معلمان کمتر تلاش می‌کنند یا دانش‌آموزان بی‌استعدادتر هستند. اما تفاوتی که وجود دارد این است که دانش‌آموزان مدارس لار، سطح بالایی از آموزش را از معلم انتظار دارند. یعنی از معلمان‌شان می‌خواهند که سؤالات دشوار با آنها کار کند یا نمونه تست‌های سراسری را توضیح دهد اما در گراش شرایط به این شکل نیست. البته ناگفته نماند در گراش هم دانش‌آموزان بسیار پرتلاش و قوی هستند ولی جوّ غالب متأسفانه تمایلی به فعالیت در سطح بالا ندارند. تفاوت دیگری که وجود دارد این هست که در لار دیدگاه والدین نیز بسیار آموزش‌محور است و روی تحصیل فرزندان‌شان بسیار حساس هستند و سرمایه‌گذاری می‌کنند، بالتبع دانش‌آموزان هم تحت تأثیر خانواده، تلاش‌شان را بیشتر می‌کنند. اما در گراش، حساسیت والدین روی موضوع تحصیل فرزندان‌شان کمتر است.

انصاری: سطح مدارس به عوامل مختلفی بستگی دارد. از لحاظ دانش‌آموزان، دانش‌آموزان گراشی، هم‌پایِ دانش‌آموزان لاری هستند و این نیست که عقب باشند. از لحاظ مدیران هم مدیران خوبی در گراش داریم. از لحاظ معلمان هم نمی‌توان گفت همه‌ی معلمان لار از گراش بهتر هستند. اما علتی که به نظر من مؤثر است امکانات و حمایت‌هاست. زمانی که من لار بودم، سرگروه استانی عربی آقای کاظمی بودند. بسیار هم فعال و مؤثر بود. معلم‌ها را حمایت و دلگرم می‌کرد. خوب من مدرسه‌ی رازی لار بودم که از مدارس رده آخر لار محسوب می‌شد، توی مسابقات عربی، اول می‌شد و مدرسه فراست با آن هم دانش‌آموز خوب که داشت دوم می‌شد. منظور این است که در هر مدرسه‌ای، دانش‌آموز با استعداد وجود دارد. و مهم این است که این استعدادها بروز پیدا کند که با امکانات و حمایت این امر امکان‌پذیر است که توی لار این حمایت از معلمان بیشتر بود.

کهنسال: دبیران گراش و لار را تقریباٌ هم‌سطح می‌دانم، اما شاید جو غالب دانش‌آموزی مدارس ما پایین‌تر از لار باشد. یک دانش‌آموز گراشی با نمره و شرایط عالی درسی با یک دانش‌آموز موفق در مدارس لار هیچ تفاوتی ندارد، اما بحث در کمیت این چنین دانش‌آموزانی است که همان جو ایده‌آل را بوجود می‌آورند.

 

۳ـ آیا فرستادن فرزندان به لار را ضروری می‌دانید؟ و به خانواده‌ها توصیه می‌کنید؟

فرجی: اگر فرزندان گراشی، در مدارس خاص، مخصوصا تیزهوشان، پذیرفته شوند، به دلیل وجود جو درسی خوب در آن مدارس، پیشنهاد می‌کنم بروند ولی در غیر این صورت نظرم منفی است.

امانی: خیر. آنچه من به خانواده‌ها توصیه می‌کنم تغییر دیدگاه‌های فکری و در اولویت قرار دادن تحصیل بچه‌هاست نه تغییر محل تحصیل.

کهندلی: هدف صرفاٌ شهر لار نیست، هدف تجربه کردن زندگی در شهرهای بزرگتر می‌باشد. عرض کردم اگر فاصله ما با شیراز مناسب بود فرزندم را به شیراز می‌فرستادم. افرادی که برای شغل یا سربازی فرصت زندگی در شهرهای دیگر را تجربه می‌کنند زمانی که به شهر خود باز می‌گردند به یک پختگی و بلوغ دست یافته‌اند. فرهنگ‌ها و تفاوت ها را می‌بینند و خودشان تجزیه و تحلیل می‌کنند که این خود بسیار مهم است. با توجه به مشورت‌هایی که انجام داده‌ام به نظر پایه نهم به بعد و با توجه به نزدیک شدن به کنکور رفتن به لار را مناسب می‌دانم. در سطح شهرستان گروه هایی مثل نردبان و مؤسساتی که توجه خاصی به مسائل آموزشی دارند شکل گرفته است، اما اعتقاد دارم همچنان نیاز به کار کردن می‌باشد.

نام‌وران: بنده اصلا ضرورتی برای تحصیل در لار نمی‌بینم. مشکلات زیادی از قبیل رفت‌وآمد مخصوصا برای دانش‌آموزان ابتدایی وجود دارد. شخص بنده اصلا حاضر نمی‌شوم فرزندم را برای تحصیل به شهر دیگر بفرستم.

انصاری: من هیچ ضرورتی نمی‌بینم. دایی من آقای حسین‌زاده در بهترین دانشگاه تهران قبول شد، توی همین مدرسه حسنی درس خوانده بود. خود من در مدارس عادی گراش درس خوانده‌ام ولی در کنکور رتبه ۲۲ منطقه سه کسب کردم. هیچ ضرورتی احساس نمی‌کنم.

کهنسال: برای موفقیت در تحصیل، فرستادن دانش‌آموز به لار را لازم نمی‌دانم. اما به دلایلی که قبلا گفتم طی کردن این مسیر شاید برای دانش‌آموزی که گراش درس می‌خواند دشوارتر باشد. پایه‌ای که به نظر بنده مناسب رفتن به لار است متوسطه دوم می‌باشد. مسائلی مطرح می‌شود که سطح اجتماعی لار بالا‌تر از گراش است، با این نظر مخالف هستم. نقطه مثبتی که می‌توان بیان کرد این است که به مسئله آموزش اهمیت بیشتری می‌دهند. اما باید توجه داشت عاملی که باعث شده لار دارای این سطح از آموزش باشد این است که جامعه دانش‌آموزی آن مثل گراش نیست. بسیاری از دانش‌آموزان مدارس خاص لار از روستا و خوابگاهی هستند، بسیاری از گراش و اوز و… می‌آیند، پس باید موفقیت و سطح آموزش بالای لار را بین دانش‌آموزان روستا و دیگر شهرستان ها تقسیم نمود.

 

۴ـ آیا خود شما حاضر هستید به عنوان معلم در لار تدریس کنید؟ چرا؟

فرجی: وظیفه‌ی ما به عنوان معلم، تدریس در محل خدمتی است که انتخاب می‌کنیم و فرقی نمی‌کند این محل، گراش، لار یا هر شهر با نقطه‌ای از ایران باشد. به نظرم اگر احساس کنم می‌توان منشأ خیر بیشتری در لار برای کل دانش‌آموزان منطقه باشم، یک فرصت است ولی فعلا خیر. زیرا در بین دانش‌آموزان گراشی و حتی غیرگراشی که در گراش تحصیل می‌کنند و به لار نرفته‌اند، استعدادهای فوق‌العاده‌ای هستند که وظیفه‌ی خود می‌دانم کنارشان باشم (تا زمانی که این فرصت برایم مهیا باشد).

امانی: وقتی شما به دانش و عملکرد خود ایمان دارید محل تدریس تفاوت چندانی ایجاد نمی‌کند. چه لار چه گراش چه هر جای دیگر اگر دانش‌آموز با انگیزه سر کلاس حاضر شود معلم از تدریس خود لذت می‌برد.

کهندلی: خیر، چون حق آب و گلی که نسبت به شهر گراش برایم وجود دارد ترجیح می‌دهم اگر قرار است کاری انجام دهم در همین شهر انجام دهم. البته این نکته را هم از همکاران بسیار شنیده‌ام که احترام و پذیرش معلم در لار نسبت به گراش از جایگاه بالاتری برخوردار است. تمام سعی خود را انجام خواهم داد موارد مثبتی که در لار مشاهده می‌شود در حد توان و مسئولیت خود در شهرستان گراش نیز پیاده و اجرا کنم. اما با این وجود برای خود تکلیفی می‌بینم که باید در این شهر انجام دهم. در سال ۸۶یا ۸۷، زمانی که معاونت مدرسه شاهد را برعهده داشتم تأکید می‌کردم بر مسائل آموزشی، و اعتقاد داشتم در آن زمان تنها مدرسه راهنمایی خاص، مدرسه شاهد است و ما هم باید خاص کارکنیم، اما این هدف میسر نشد. معتقد هستم که بسیاری از مواقع مسائل پرورشی بر مسائل آموزشی غلبه می‌کند. در پایان سال شما کارنامه آموزشی را تحویل خانواده‌ها خواهید داد، پس باید هدف نیز آموزش باشد، بنده با مسائل پرورشی مخالف نیستم و اعتقاد دارم که خیلی از استعدادها از دل برنامه های پرورشی شکوفا می‌شوند اما نباید مسائل پرورشی بر مسائل آموزشی غلبه پیدا کند.

انصاری: به عنوان یک معلم ابتدا دانش‌آموز برای من مهم است بعد مکانش. هر جا دانش‌آموز با استعدادی باشند که من بتوانم کاری برای‌شان انجام بدهم، تدریس می‌کنم، لار و گراش هم ندارد. اما گراش را ترجیح می‌دهم. البته این از نظر آموزشی است. اگر والدین مدرسه‌ی خاصی را در لار در نظر دارند که از نظر تربیتی می‌توانند کمک‌حال فرزندشان باشد، قضیه فرق می‌کند که بنده بی‌اطلاعم.

کهنسال: خیر، بین گراش و لار تفاوت خاصی نمی‌بینم که باعث پیشرفت بنده شود، پس با این وجود علاقه دارم گراش بمانم و برای گراش مفید باشم. بنده گراش زندگی می‌کنم و دوست دارم اگر قرار است کاری انجام دهم برای دانش‌آموزان گراشی و گراش انجام دهم.

 

۵ـ به عنوان شخصی که سابقه تدریس در مدارس مختلف گراش، در سال‌های مختلف را داشته‌اید، بزرگترین نقطه ضعف مدارس گراش چیست و به نظرتان راه حل رفع آن چیست؟

فرجی: بهتر است قبل از پاسخ به این سؤال، خاطرنشان کنم که جو فرهنگی در گراش با لار تفاوت دارد. در گراش مسائل اقتصادی و کسب‌ درآمدهای بالا در زمان کوتاه، خانواده‌ها و حتی فرزندان پسر را تحت تأثیر قرار داده و از سوی دیگر تفکر ازدواج‌های زودهنگام بین دختران نیز در کنار مسائل اقتصادی، سوی دیگر سکه‌ فرهنگ گراشی‌ها شده است. دانش‌آموزان دختر و پسر، با هر زحمتی ۱۲ سال درس می‌خوانند و دقیقا آن مواقعی که فرصت نتیجه گرفتن است از میدان خارج می‌شوند. در واقع این دو دلیل، انگیزه را از دانش‌آموزان و فزرندان گرفته است. البته بعضی‌ها هم نبود شغل متناسب با رشته تحصیلی دانشگاهی خود را دلیل دلسردی می‌دانند که اگر چنین اشخاصی، کمی خلاقیت به خرج دهند رد قالب استارت آپ، می‌توانند کارآفرینی کنند. پس با این اوصاف، تغییر این فرهنگ یک عزم عمومی می‌خواهد که باید در فرزندانمان ایجاد کنیم.

امانی: البته در طی سال‌های گذشته جلسات فراوانی برای پیشرفت تحصیلی و بالاتر بردن راندمان آموزشی و شناسایی و رفع نقطه ضعف‌ها برگزار شده و ما هم بارها مشکلات موجود را عنوان کرده‌ایم. ولی در عمل تفاوت چندانی به چشم نمی‌آید. اگر نگران آینده تحصیلی فرزندان‌مان هستیم باید بسترسازی کنیم. باید فرهنگ‌سازی کنیم. باید حس رقابت درسی و انگیزه تحصیل که در مدارس لار بسیار بیشتر از گراش وجود دارد و همین رمز موفقیت آن‌هاست را در بین دانش‌آموزان گراش نهادینه کنیم. باید دانش خانواده‌ها را به اهمیت تحصیل و ادامه تحصیل بالاتر ببریم تا هم‌پا و همراه فعالیت‌های آموزشی مدارس باشند. نتیجه آن باز هم به سوی خودشان و فرزندانشان بازمی‌گردد. باید خیّرین عزیز گراش که همواره حامی و منشأ تحولات خیر شهر هستند در امر تحصیل سرمایه‌گذاری کنند تا بتوان از استادان مجرب کنکوری کشور دعوت کرد. همان کاری که لار انجام می‌دهد. تا ایجاد انگیزه و رقابت شود و در زمینه کنکور با پیشرفته‌ترین ‌متدهای تست‌زنی آشنا شوند و… .

نام‌وران: بزرگترین نقطه ضعفی که من در دوران تدریسم در مدارس متوسطه گراش دیدم، این است که فقط تعداد کمی از دانش‌آموزان برای کنکور مطالعه و هدف‌گذاری می‌کنند. مشکل دیگر هم این است که اکثر والدین همکاری لازم را برای تحصیل فرزندانشان نمی‌کنند و بحث کنکور را خیلی جدی نمی‌گیرند. هم والدین، هم دانش‌آموزان و هم اولیای مدارس باید دیدگاه خود را اصلاح کنند و نگاه جدی‌تری به موضوع تحصیل و کنکور و ورود به دانشگاه داشته باشند.

نام‌وران به عنوان معلم لاری که گراش هم تدریس داشته، از تفاوت‌های دو شهر می‌گوید: اصلی‌ترین تفاوت مدارس لار و گراش، تفاوت نوع نگاه والدین و دانش آموزان به موضوع تحصیل، کنکور، ورود به دانشگاه و… هست. دانش‌آموزان لار و والدین‌شان بسیار روی این موضوعات جدی و مصر هستند اما دانش آموزان گراشی نگاه‌شان متفاوت‌تر است. به عنوان مثال سن پایین ازدواج در گراش، مخالفت بعضی از خانواده‌ها با تحصیل دردانشگاه‌ شهرهای دور و … باعث محدودیت‌هایی در تحصیل می‌شود که بالتبع باعث کاهش انگیزه درس خواندن و ورود به دانشگاه در دانش‌آموزان گراشی می‌شود. البته باز هم تاکید می‌کنم من جو غالب را می‌سنجم و الا قطعا استثنائاتی هم وجود دارد.

انصاری: به نظر من ضعف‌ها بیشتر از اینکه به مدارس گراش مرتبط باشد، به سیستم آموزش برمی‌گردد که این شیوه‌ای که هست، به اعتقاد من نادرست است. اینکه بچه‌ها مجبور باشند بچه‌ها دوازده سال مطالبی که اصلا برای‌شان به درد بخور نیست بخوانند ولی در عوض مسائلی که روزمره با آن درگیر هستند و در آینده به آن نیاز دارند، آن مسائل را در مدرسه نمی‌آموزند. بعضی از دانش‌آموزان فکر می‌کنند روی این مسائل. من چرا باید درس بخوانم؟ سال هشتم است ولی به این نتیجه رسیده است که علاقه‌ی من فلان کار است. فلان شغل را می‌خواهم. آخر چه ضرورتی دارد که این بچه تا پنج سال دیگر هم توی مدرسه باشد و موجب آزار خودش و خانواده‌ش را باعث شود. و بچه‌ها وقتی از مدرسه خارج می‌شوند و یک حرفه‌ای را پی می‌گیرند واقعا توی کارشان موفق می‌شوند. گاهی اوقات اولیا که می‌آیند هم من می‌گویم فرزند شما به فلان کار علاقه دارد. می‌خواهد کار مفیدی انجام بدهد. نمی‌خواهد او را مجبور کنید.

کهنسال: نقطه منفی یا مثبت نمی‌توان گفت، اما در گراش چند سالی است که به مبحث کنکور و قبولی در دانشگاه بیشتر اهمیت داده می‌شود. به نظر می‌سد گراش نسبت به قبل پیشرفت‌های کمی و کیفی داشته است، اما همچنان نسبت به لار در زمینه آموزش عقب است. تلاش برای تقویت و افزایش سطح کیفی و کمی مدارس خاص شهرستان می‌تواند در پیشرفت آموزشی شهرستان اثرگذار باشد.

 

۶ـ به نظر شما تحصیل در گراش امتیازی هم دارد که دانش‌آموزان گراشیِ محصل در لار از آن محروم هستند؟

فرجی: بله، امتیازاتی دارد. این امتیازات را از زبان خود عزیزاین که لار محصل بوده‌اند بیان می‌کنم: ۱ـ صرفه‌جویی در زمان ایاب و ذهاب آنها ۲ـ نداشتن استرس کاذب به دلیل وجود بعضی فشارهای روانی حاکم بر مدارس خاص ۳ـ در دسترس بودن دبیران خیلی عالی در بعضی‌ رشته‌ها در گراش ۴ـ وجود امکانات مختلف و در دسترس بودن آن‌ها جهت استفاده دانش‌آمزوان

امانی: به عنوان دبیری که سال‌های سال تلاش مدیران و همکاران آموزشی و دغدغه پیشرفت تحصیلی همه آنها را دیده‌ام و امکانات آموزشی مدارس را مقایسه می‌کنم، با قاطعیت به شما می‌گویم با توجه به منطقه سه بودن گراش در کنکور اگر فقط انگیزه و حس رقابت درسی و تلاش رسیدن به رتبه‌های بالای تحصیلی که بین دانش آموزان لار وجود دارد در مدارس ما نهادینه و فعال شود نتایج بسیار درخشانی را شاهد خواهیم بود.

نام‌وران: بله قطعا همینطور است. تحصیل در شهر خود برای انسان آرامش‌بخش است. درثانی دانش‌آموزانی که در لار تحصیل می‌کنند، تفاوت‌های رفتاری، فرهنگی، زبانی و… با سایر همکلاسی‌هایشان دارند که ممکن است در روابط دوستانه‌شان اختلال ایجاد کند‌. از طرفی بعد از اتمام دوران تحصیل هم وقتی به شهر خودشان باز می‌گردند، دوستان صمیمی‌ای در شهر خودشان ندارد و ممکن است احساس تنهایی کنند.

 

۷ـ اگر به دوران تحصیل خود برگردید، برای ادامه تحصیل گراش را انتخاب می‌کنید یا لار؟ چرا؟

فرجی: من پایه اول راهنمایی آن زمان بین مدرسه عادی گراش و نمونه شیراز (آن زمان چیزی به نام تیزهوشان نبود)، گراش را انتخاب کردم و هنوز هم.

امانی: زمان تحصیل ما ۹۰ درصد دبیران‌‌مان لاری بودند و مدارس هم شرایط یکسان داشت. فکر کنم همین گراش می‌رفتم.

کهندلی: اگر به دوران تحصیل خود برگردم، برای ادامه تحصیل به لار خواهم رفت. به واسطه عمه و شوهر عمه‌های بنده که از فرهنگیان لار هستند، از فضای آموزشی لار آگاه هستم. در حال حاضر از جایگاه خود در آموزش‌وپرورش گراش بسیار راضی هستم، اما شاید اگر در لار بودم جایگاه بهتری می‌توانستم کسب کنم. به عنوان مثال دختر و پسر عمه‌های بنده در حال حاضر در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در حال تحصیل یا فارغ التحصیل شده‌اند. باید این چنین گفت که فضای آموزشی لار را باید محرک‌تر دانست. از نظر نگرش جامعه به بحث آموزش نیز لار را بالاتر می‌دانم و خیلی دلم می‌خواست که دوران تحصیل بنده برگردد و بروم لار. به قول یکی از دوستان در لار آموزش، ارزش می‌باشد در حالی که در گراش مادیات ارزش است. قاعدتاٌ وضعیت آموزشی یک شهر تابعی از نگرش کلان شهرستان نسبت به بحث آموزش می‌باشد. وقتی در یک شهر نگرش نسبت به آموزش مثبت و خوب نباشد کادر آموزشی نیز فرسوده و خسته خواهد شد. این نگرش مثبت در وهله اول از دل خانواده باید شکل بگیرد و در سطح شهر گسترش یابد. در ادامه اگر نگرش کادر آموزشی از سطح مدیریتی گرفته تا تک‌تک دبیران یک نگرش بلند مدت و مثبت باشد رسیدن به هدف را تسریع خواهد کرد.

انصاری: حتما گراش را انتخاب می‌کنم. چون در گراش، هم معلمان خوبی داشتیم و هم مسافت نزدیک‌تر است و وقت‌مان برای طی مسافت گراش و لار گرفته نمی‌شود. هم اینکه اگر خودمان پشتکار و همت داشته باشیم شرایط دیگر مثل جو کلاس و مدرسه و … تاثیر چندانی نمی‌توانند داشته باشند.

کهنسال:  لار، چون فضای حاکم بر مدارس لار، فضایی است که نسبت به گراش به درس اهمیت بیشتری می‌دهند. این بدان معنی نیست که همه دانش‌آموزان لاری عالی هستند، جو غالب در این جا مورد نظر می‌باشد. و نکته دیگر کمتر به فکر پول و مادیات هستند. مهمترین عامل به وجود آمدن این فضای مناسب درسی را خانواده و در وهله بعد اداره آموزش‌وپرورش می‌دانم. در گراش نسبت به قبل سطح علمی افزایش پیدا کرده اما علاقه و گرایش به درس خواندن را خوب ارزیابی نمی‌کنم. در لار که تحصیل می‌کردیم خانواده ها در طول یک سال تحصیلی شاید بالغ بر ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومان برای دانش‌آموزانشان کتب کمک درسی خریداری می‌کردند، اما در گراش وقتی یک یا دو کتاب کمک درسی می‌خرند بیشتر از آن را دیگر خرج اضافی می‌دانند.

 

۸ـ به عنوان معلمی گراشی، فرزند خود را برای تحصیل به لار می‌فرستید؟ چرا؟

فرجی: اگر خودشان بخواهند در مدارس تیزهوشان ادامه تحصیل دهند مانع نمی شوم ولی برای سایر مدارس بعید می دانم.

کهندلی: بله، تاکنون برای این کار اقدام نیز کرده‌ام. با ۲۲ سال سابقه به عینه هدر رفتن بسیاری از استعدادها را در گراش دیده‌ام. در سن نوجوانی و شروع متوسطه اول که نوجوان نسبت به خانواده احساس استقلال پیدا کرده و  عواملی مثل گروه همسالان اهمیت زیادی پیدا می‌کند، به دلیل عدم توانایی در برآورده کردن نیازها و کنترل نوجوان باعث هدر رفت بسیاری از استعدادها و همچنین وقت نوجوان می‌شود. دانش‌آموزی داشتم در مدرسه شاهد (متوسطه اول) یک روز پدر این دانش‌آموز به مدرسه آمده و در رابطه با یک مشکل که با این دانش‌آموز وجود داشت صحبت کردیم. موضوع از این قرار بود که این دانش‌آموز درس‌خوان و منضبط با توجه به شرایط و ویژگی های نوجوانی نسبت به درس کم‌توجه شده و گرایش فراوانی نسبت به گروه همسالان پیدا کرده بود، که این گرایش زمینه افت تحصیلی وی را در بوجود آورده بود. پیشنهادی در آن زمان دادم، که پسرش را به مدرسه لار ببرد. این تغییر رویه در تحصیل آن دانش‌آموز به شکلی بود که حالا در اسلواکی در رشته دندانپزشکی در حال تحصیل است. نباید متعصبانه به قضایا نگاه کرد، بنده اگر به جهرم و شیراز نزدیک‌تر بودیم فرزندم را حتی به شیراز می‌فرستادم. قاعدتاٌ هرچه سطح جامعه‌ای غنی‌تر باشد در نتیجه در نگرش و افق دید دانش‌آموز نیز تاثیرگذار خواهد بود. بنده معتقد هستم یک نوجوان نیاز به خودکفایی دارد. وقتی نوجوان تجربه زندگی در شهری دیگر را پیدا می‌کند همکلام شدن با افرادی که شاید فرهنگی متفاوت نسبت به ما دارند یا همین تجربه خوابگاهی شدن در بسیاری از مدارس خاص خودش باعث خودکفایی و پیشرفت دانش‌آموز خواهد شد. شاید همین زود بیدار شدن و سختی مسیر باعث خستگی دانش‌آموز شود اما این سختی ها به شکلی است که برای یک دانش‌آموز چهار چوب تعیین می‌کند که این چهار چوب نظم، سخت‌کوشی، پشتکار و… را به دانش‌آموز هدیه خواهد داد. گاهی مطرح می‌شود که تحصیل در شهری دیگر باعث منزوی شدن دانش‌آموز و عدم توانایی در ارتباط گرفتن با گروه همسالان و دیگر افراد در شهر محل زندگی می‌گردد، بنده با این مورد مخالف هستم. به نظر بنده این قضیه به شخصیت یک دانش‌آموز بستگی دارد. شاید روابط برای دانش‌آموزی که بیرون از شهر خود تحصیل می‌کند محدود گردد اما در این جا خانواده می‌تواند نقش بسزایی داشته باشد.

انصاری: قطعا گراش. مگر اینکه شرایط اخلاقی (نه درسی و تحصیلی) در مدرسه‌ای از مدارس لار بهتر از گراش باشد.

کهنسال: بله، فرزندم را برای بخشی از تحصیل خواهم فرستاد، مثلا از متوسطه دوم. علت این کار هم جو درسی حاکم بر مدارس می‌دانم. اگر در گراش بهترین معلم ها راهم داشته باشیم اما جو دانش‌آموزی ما مناسب نباشد، نتیجه مورد نظر حاصل نخواهد شد. دبستان و متوسطه اول در شهرستان وضعیت بهتر می‌باشد، اما در متوسطه دوم با توجه به نزدیک شدن به کنکور باید جو حاکم بر مدارس گراش تغییر کند.

صحبت آخر؟

کهندلی: اعتقاد دارم بنده باید از خودم شروع کنم، که هم مسئول هستم و هم ولی دانش‌آموز. برای تحول در سال‌های گذشته افرادی آمدند و کارهایی را نیز انجام دادند، اما یک دست صدا ندارد و باید این چرخه راه بیافتد. جامعه باید در کنار مطالبه گری در زمینه‌های مختلف، باید مطالبه‌گری در زمینه آموزش را نیز جدی‌تر بگیرد.

انصاری: هیچ‌گاه نمی‌توانیم مدارس دو شهر را با هم مقایسه کنیم. چون در همین لار هم مدارس متفاوتی وجود دارد. در گراش هم همچنین. و نمی‌توان کلی مقایسه کرد. بستگی به مدیر آن مدرسه دارد. معلمان آن مدرسه و البته دانش‌آموزان. به طور مثال ممکن است در گراش مدرسه‌ای باشد که مدیرش خیلی بهتر از مدیر مدرسه لار باشد، آن مدرسه پیشرفت می‌کند. یادم هست زمانی که مدرسه لطیفی بودیم، دو تا مدرسه ابتدایی داشتند. من راهنمایی تدریس می‌کردم. دانش‌آموزانی که از آن دو مدرسه ابتدایی می‌آمدند بالا متفاوت بودند. بررسی‌ها نشان می‌داد که فلان مدرسه ابتدایی آقای فلانی مدیر است که بچه‌ها را خوب بار آورده است، اما مدرسه‌ی دیگر این شکل نبود. مدیر مدرسه و البته معلمان مدرسه روی جو آن مدرسه خیلی می‌توانند مؤثر باشند. نکته دیگر هم ارتباط کم معلمان با دانش‌آموزان است. معلملن غیر از ساعت کلاس وقتی ندارند که با دانش‌آموز بگذرانند و حرف‌های آنها را بشنوند. این یک مشکل است. مثلا مشاور که باید وقت بیشتری را با دانش‌آموز بگذراند، هر دو مدرسه بزرگ ما یک مشاور دارد که این واقعا یک مشکل عمیق است.

کهنسال: برای رسیدن به موفقیت و جایگاه ایده‌آل نیازمند تغییر در روند برنامه‌های آموزش‌وپرورش هستیم. همدلی بین دبیران و عدم دخالت مواردی مثل سیاسی‌کاری و اختلاف سلایق شخصی در بحث آموزش نیز می‌تواند مسیر را هموارتر نماید.

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://pandari.ir/?p=1748

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: