امروز ۹ اردیبهشت، در تقویم روز روانشناس نامگذاری شده است. شمیلا غیرتی، حنانه حقپرست و امالبنین حامل سه تن از فارغالتحصیلان روانشناسی گراش و لار، دغدغههای خودشان را در قالب یک یادداشت مشترک برای پندری ارسال کردهاند. «تابوی عدم مراجعه به روانشاس»، «تشخیص روانشناس صاحب صلاحیت از روانشناس نما» و «اپیدمی کرونا و آسیبهای روانی ناشی از آن» از عناوین این یادداشت کوتاه است.
تابوی عدم مراجعه به روانشناس:
به مناسبت روز روانشناس فرصتی یافتیم تا دغدغههای خود را به عنوان دانشآموختههای روان شناسی به اشتراک بگذاریم. به این امید که در آینده نزدیک تابوی مراجعه به روانشناس در منطقه از بین برود و فرهنگی فراگیر شود که مردم عزیزمان بدانند فردی که به موازات رسیدگی به سلامت جسم خود به سلامت روح و روان خود اهمیت میدهد، الزاما فردی روانپریش یا رواننژند یا به اصطلاح عامیانه، دیوانه نیست! هر فردی که خود را اسیر و زندانی افکار و احساسات نامطلوب در گذشته و آینده بداند و متمرکز بر زندگی در حال و اکنون نباشد، درگیر خطاهای شناختی و سوگیریهای رفتاری باشد که با آموزش مهارتآموزی سطح رضایتمندیاش به زندگی افزایش یابد و در یک کلام خواهان تغییر باشد، میتواند به روانشناس صاحب صلاحیت مراجعه کند.
تشخیص روانشناس صاحب صلاحیت از روانشناس نما:
وقتی از روانشناس صاحب صلاحیت سخن به میان میآید، منظورمان متخصصی است که در یکی از گرایشهای رشته روانشناسی در مقطع ارشد به بالا تحصیل کرده باشد و دارای پروانه نظام روانشناسی یا مجوز سازمان بهزیستی باشد. در اینجا یک نکته قابل تامل وجود دارد و آن هم تفکیک یک روانشناس صاحب صلاحیت از روانشناسنما یا به اصطلاح روانشناس زرد است که متاسفانه در سالهای اخیر تنور فعالیتشان بدلیل عدم نظارت کافی به شدت گرم است و به وفور دیده شده است که افرادی بدلیل عدم آگاهی و به قصد درمان مراجعه میکنند و نه تنها نتیجهای عایدشان نمیشود که چه بسا متحمل آسیب روانشناختی هم میشوند. در روانشناسی زرد پدیدههای بیربط، به شکل حیرت انگیزی به هم ربط داده میشوند. جملاتی مثل: کسب موفقیت از راه فکر، یک شبه پولدار شوید، قانون جذب، افکارت را مثبت کن تا خوبیها را جذب کنی، رسیدن به آرامش از طریق خودگوییهای مثبت جلوی آینه، کاشت و رویش موی سر با هیپنوتیزم و امثالهم…..که با وجود جذابیت اولیه و دادن قدرت پوشالی و توهم موفقیت، سرابی از واقعیت به مخاطب القا میکنند و در ادامه فرد پی میبرد که این نسخهها برای زندگیش کارساز نیست و بیش از پیش ناامید و پریشان و گرفتار افکار وسواس گونه میشود، زیرا مجبور است مدام افکارش را کنترل کند که مبادا اتفاق بدی بیفتد و همین امر سبب سلب اعتماد نسبت به جامعه علمی روانشناسی میشود و به اصطلاح خشک و تر با هم میسوزند. این در حالیست که یک روانشناس صاحب صلاحیت، به تحلیل عمیق شخصیت فرد مطابق با زنجیرهای از دریافتها، برداشتها، تجارب، خاطرات و آسیبهای احتمالی فرد در تاریخچهی زندگی منحصر به فردش میپردازد و با بازآفرینی حوادث در جلسات درمانی سعی در حل مسائل دارد تا ضمن ریشهیابی به سبک مسئلهمدار، درمانجو را به درک معنای زندگی و خودشناسی بیشتر برساند و البته چنین تغییری فرآورده درمانی نیست که یک شبه یا طی یک جلسه ایجاد شود، بلکه تغییر، فرآیندی است که نیازمند مداومت و پیگیری جلسات درمانی و تلاش فردی است. و مانند داروی سرماخوردگی میماند که کمتر کسی هست که بینیاز از مصرف باشد، یا نگران دیدگاه و قضاوت دیگران باشد و علاوه بر فراگیر بودن، برای اثربخشی به زمان و صبوری احتیاج دارد.
اپیدمی کرونا و آسیبهای روانی ناشی از آن:
با فراگیر شدن بیماری کرونا بسیاری از آسیبها در اقشار مختلف جامعه افزایش یافته است. فراموش نکنیم که حتی کودکان ممکن است در معرض آسیبهایی قرار گیرند که از آن بیاطلاعاند. والدین آگاه منبع قدرت کودکانشان هستند که زیربنای این قدرت آموزش است و منبع این آموزش را نیز در دست روانشناس با صلاحیت میتوان یافت.
کلام آخر:
خواهشمندیم قبل از قبول هر توصیهای، چه از کتاب و فضای مجازی و چه افراد روانشناس نما، از صحت و علمی بودن مطالب و متخصص و صاحب صلاحیت بودن فرد، اطمینان حاصل کنید و روانشناسی زرد که هیچ پایه و اساس علمی تا کنون نداشته است را بشناسید.
زمان و افکار شما بسیار ارزشمند است.