پندری: حجتالاسلام بخشایشپور، امام جمعه گراش در نماز جمعه، ۱۹ فروردینماه ۱۴۰۱ ارتقای فداغ به بخش و پرداخت خسارتهای سیل سال گذشته به سیلزدگان شهرستان را از مسئولین خواستار شد.
متن خطبههای نماز عبادی سیاسی جمعه شهر گراش که در ۱۹ فروردینماه ۱۴۰۱ به امامت حجه الاسلام و المسلمین بخشایشپور
خطبه اول: کلام ما در خطبههای اول پیرامون معاشرت توبیخی، بیان مصادیق انتخاب دوست از نگاه ایات و روایات بود، در مسئله دوست عرض میکردیم که داشتن دوست و برخودار بودن از ارتباط عاطفی دوستانه یک ضرورت است حتی اگر ما آدمی را یک موجودی اجتماعی نشناسیم که میشناسیم. داشتن دوست به مقتضای تدبیر عاقلانه و تامین خواستههای فطری و غریزی، یک پدیده ضروری و انکار ناپذیر است، منتهی یک مسئله باید مورد توجه قرار بگیرد که معیارهای انتخاب دوست چیست؟ یا بهترین دوست چه اوصافی باید داشته باشد؟ اگرما سیری در منابع دینی داشته باشیم انبوهی از آیات و احادیث را میبینیم که توجه به ویژگیهای دینی را به ما توصیه کردند.
وجود مقدس امیرالمومنین(ع) در فرازی از نامه ۳۱ نهج البلاغه میفرمایند:« به نیکوکاران و اهل خیر نزدیک شو تا مثل آنها باشی و از بدکاران و اهل شر دور شو تا از آنها جدا باشی. اشاره حضرت به این است که تاثیر مجالست و همنیشی غیر قابل انکار است.
برخی معاشرتها خسارت محض است در واقع دوست به مثابه عضوی از اعضای بدن است لذا به همان میزان که ما در حفظ سلامت خودمان دقت میکنیم و حساس هستیم، بیشتر از آن در اعتقاد و افکار دوستان خودمان نظارت و دقت داشته باشیم. چون برخی از افکار دوستان، عقاید و رفتار ما را فاسد میکند.
خوب یکی از مصادیقی که در انتخاب دوست لازم و واجب است، نمازخوان بودن آن است. کسی که بر او نماز خواندن واجب است و تارک الصلات است، نه اینکه دوست مناسبی نیست، بلکه باید با او قطع رابطه هم کرد، چون تارک الصلات دشمن خداست.
البته در یک مسئله دقت دیگری باید کرد. آنهم انتخاب برای ازدواج است. حالا معیارهای زیادی برای انتخاب همسر ذکر شده ولی اولین معیار، ایمان و اخلاق است. یک شخصی از امام حسن مجتبی (ع) سوال کردند یابن رسول الله، دخترم را به ازدواج چه کسی در بیاورم؟ داماد آینده من چه شرایطی داشته باشد؟ فرمودند به کسی که با تقوا باشد، چون اگر دختر شما را دوست داشته باشد، قطعا به او محبت میکند، ولی اگر دخترت را دوست نداشته باشد، به خاطر آن تقوایی که دارد آزارش نمیدهد. این میشود ایمان و اخلاق. همین معیار اصولی که بعضی با ثروت و شهرت و مسولیت معامله میکنند و این زیبنده یک انسان مومن نیست که معیار دینی ملاک اولش نباشد.
رسول خدا فرمودند کسی که دخترش را به شخص بیدینی بدهد روزی هزار بار از آسمان بر او لعنت فرستاده میشود. بعضیها میگویند این آقا همه چیز تمام است، خب نماز نمیخواند، اصلا برایش مهم نیست. البته به صرف اینکه کسی بیاید خواستگاری و بگویید خب الحمدالله که اهل نماز هست و دیگر مشکلی نیست، این هم اشتباه است. چون ایمان به نماز تنها نیست. بعضی نماز میخوانند ولی اخلاق ندارند. علی کل حال نماز شاخ و برگهایی دارد که با آن شاخ و برگها زیبا میشود.
خطبه دوم: فردا بیستم فروردین مصادف است با شهادت سید اهل قلم شهید سید مرتضی آوینی، این روز را روز هنر انقلاب اسلامی نام نهادند. هنرمند متعهدی که با روحیه انقلابی رسالت خود را به خوبی درک کرد و با تعهد کامل و با استفاده از هنر تاثیرگذار فضایل انسانی و الهی را در مخاطبینش احیا کرد، همه میدانیم که رسانه و هنر یکی از مهمترین ابزار انتقال ارزشها و آزمانهای انقلاب ایثار و رشادت و میراث گرانقدر دفاع مقدس و آرمان های نظام الهی و دینی است.
اگر این ابزار در اختیار انسانهای انقلابی تربیت شده در مکتب اهلبیت باشد، روح توحید و عدالتطلبی را در قالب هنر دینی در مخاطب خود زنده میکند. چون هنرمند متعهد و انقلابی با استفاده از بصیرت و زمانشناسی و دشمنشناسی اقدام به تبیین و نشر ارزشها و تقویت بنیه انقلابی نسل مخاطب خود میکند، تا هم توان مقابله تهاجم گسترده و ناتوی فرهنگی را در افراد بالا ببرد، و هم قدرت حمله را در آنها ایجاد بکند. این شاخصه یک هنرمند انقلابی از جنس سید شهیدان اهل قلم است.
آن هنرمندی که اسم انقلابی را یدک میکشد و منتظر میماند که دشمن یک حرکتی بزند و بعد آنهم در مقابلش دست به اقدامی بزند. این عمل، عمل انفعالی است، ممکن است هنرمند متعهد باشد، اما پیشرو نیست. باید اقدامکننده باشد باید آفندی عمل کند.
انشاالله هنرمندان انقلابی شهرمان در این رسالت خطیر و سرنوشتساز آوینی وار اندیشههای اسلامی و جبهه مقاومت و انقلاب با برنامهریزی با تبیین و با هدف تقویت بیشتر بنیه انقلابی نسل جوان و نوجوان در دستور کار جدی قرار بدهند و مراقب فعالیتهای رسانههای وابسته به غرب که موریانهوار در کشور تبدیل به بلندگوی دشمنان شدند با آگاهی و شناخت بایستند و در این کارزار جنگ رسانهایی مدیریت را به دست بگیرند.
خطیب جمعه در ادامه گفتند: مطلب بعد وفات حضرت خدیجه کبری(س)، بزرگ بانوی اسلام را تسلیت عرض میکنم. گاهی برخی کج فهمها با سواستفاده از جهل و بیاطلاعی برخی در نسب ائمه معصومین در همسران ائمه با اطلاعات غلط شبهه ایجاد میکنند. مع الاسف برخی بدون مطالعه این اراجیف را نشر میدهند. یکی از آنها در مورد حضرت خدیجه کبری(س) است.
البته خطبه خیلی جای بیان نسب نیست ولی باید به شبهات پاسخ داد. نسب شریف حضرت خدیجه با رسول خدا(ص) در قصی بن کلاب که جد چهارم پیغمبر است به هم میرسد. یعنی این بانوی بزرگ اسلام از ذریه حضرت ابراهیم (ع) و متدین به دین حنیف است. (دین حنیف دین توحیدی منسوب به حضرت ابراهیم است)
خداوند در سوره مبارکه آل عمران ایه ۶۷ میفرمایند:« ابراهیم نه یهود بود و نه نصرانی (مسیحی) بلکه موحدی خالص بود و هرگز از مشرکین نبود. بانویی که سرتا پا از کمال عقل برخوردار بود. ۲۵ سال با پشتوانه اقتصادی و سیاسی در کنار رسول خدا تمام قد ایستادگی کرد و در سن ۲۵ یا ۲۸ سالگی با پیامبر ازدواج کرد.اینکه نقل شده در سن ۴۰ سالگی ازدواج کرد بازهم عدد درستی نیست.
آنچنان خوب به وظیفهاش عمل کرد که پیغمبر از خداوند خواست که در بهشت هم با حضرت خدیجه ازدواج بکند. بالاخره هر کسی به وظیفه خودش و جایگاهی که قرار دارد عمل بکند، مشمول این رضایت کمندی که رضایت خداوند را رد پی دارد نایل میآید.
اما واقعا شیوه همسرداری همه ما طوری است که هم خانم و هم آقا با تمام وجود از خداوند بخواهند که قیامت هم در کنار هم باشند؟ به دلیل عدم رعایت حرمتها از ناحیه خانم یا آقا با این سبک زندگی، با این روش همسرداری درصد قابل توجهی حاضر به ادامه زندگی در بهشت با هم نمیشوند.
حضرت خدیجه برای رسول خدا هم همسر بود و هم سِرِ رسولالله بود. یک مقدار به خاطر تقویت بنیان خانواده تحمل همدیگر را بالا ببریم. یک انسان مومن و مومنه در زندگی دیگران سَرک نمی کشد. متاسفانه به دلیل اینکه بعضی از افراد چون با معیارها و شرایط دیگران میخواهند زندگی کنند، دایم در زندگی دچار تنش و نزاع اند. یکی از دلایل افزایش آمار طلاق همین است. ان آقا یا خانمی که به دیگران اجازه میدهد به جای او تصمیم بگیرد قطعا مجبور است برای آن بهایی بپردازد.
مطلب بعد، دو مسئله در خصوص شهرستان عرضه بدارم. یکی ارتقا مرکز دهستان فداغ به بخش است. خوشبختانه دولت مردمی و انقلابی سیزدهم علیرغم مشکلات زیادی که به ارث رسیده با تدبیر و همت بلندی که دارد خیلی زود به مسله توسعه و ارتقا مناطق عنایت دارد. چون بی توجهی به روستاهای دور دست از مرکز بخش و شهرستان منجر به مهاجرت از روستاها به شهرها شده. این مسئله متوجه برخی روستاهای بخش مرکزی ما نیز شده که معضل بزرگی است.
برحسب وعده ای که ۳ یا ۴ سال قبل در مسئله ارتقا به بخش داده شده بود، خوشبختانه برخی رفتند و آنجا متمرکز شدند و جمعیت خیلی بیشتر شده. در یکی دو سال قبل که مردم متوجه شدند مسئله ارتقا صرفا وعده بوده و عملی نشده است، برخی اقدام به مهاجرت کردند. مهاجرت از روستاها به شهرها خارج از سیاستهای قانون توسعه پنج ساله پنجم و ششم جمهوری اسلامی است. همیشه دولتها مکلف به بهبود وضعیت روستاها بودند که حمایتهای کشاورزی، بهداشتی، آموزشی، اشتغال، فرهنگی، را به جا بیاورند تا مهاجرت معکوس از شهر به روستا صورت بگیرد.
بنده به استاندار محترم و فرهیخته استان عرض میکنم در یکی دو سال گذشته ما شاهد مهاجرت از روستاها به شهرها هستیم. الان در استان ما بیش از ۱۰ بخش زیر ۱۰ هزار نفر جمعیت داریم. برخی مراکز دهستانها که به بخش تبدیل شدند جمعیتی کمتر از ۶ هزار نفر دارند.
فداغ هم مسافت بالغ از ۱۱۰ کیلومتر تا مرکز شهرستان را داراست و هم قریب به ۹۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد. جمعیت خود روستای فداغ طبق آمار سال ۹۵، ۶۵۰۰ نفر ذکر شده است. لذا از استاندار و نماینده محترم، در خواست ارتقا دهستان فداغ به بخش و انتقال بخش مرکزی به بخش فداغ را دارم. اگر این مسئله اتفاق نیافتد، ما شاهد مهاجرت جدی روستاها به مرکز شهرستان خواهیم بود.
۱ نظر
دو سال گذشت…