پندری: در عصر یک روز بارانی در دفتر پندری مهمان او بودیم تا از علاقهاش یعنی «باران» و «هواشناسی» بپرسیم. او در این گفتوگوی یکساعته از چگونگی علاقمند شدنش به هواشناسی و خاطرات خوب و بدش تا خرید بارانسنج با هزینه شخصی و آشنایی با محمود آذرائین را روایت کرد.
عبداللهِ ۵ ساله، عاشقِ باران
عبدالله محسنی، متولد ۵۱ و فرزند مرحوم احمد محسنی است. خودش میگوید ۴ کلاس درس خوانده و علاقهی زیادی به باران دارد. او به ریشهی این علاقه اشاره میکند و میگوید: «علاقهای که به باران داشتم به ۵ سالگی برمیگردد. چون از ۵ سالگی یتیم بودم و پیش پدربزرگم بودم. او هم اهل صحرا بود. میرفت صحرا، ناخودآگاه عاشق شدم. صد در صد به پدربزرگم رفتهام. مثلا اگر ابر بود، باد نمیآمد میگفت غرش میکند. از همان زمان آرام آرام با این حال بزرگ شدم. اگر میبینید الآن میروم توی خیابان امام و عکس میگیرم، آن زمان هم، وقتی باران میآمد میرفتم. ولی آن موقع دیگر موبایل نبود.»
او خیلی زود از روزهای کودکی یاد میکند و خاطرهای تعریف میکند: «به عنوان مثال من شب منزل پدربزرگ میخوابیدم. میگفتم: «بَبَه ما مَچم چَش آو بِکنم.» آرام آرام ساعت دو، سه نصف شب، از کنار برکهها میرفتم ـ مثل الآن نبود، خیلی خوف داشت ـ ساعت سه میرفتم نزدیکهای چاه گلابی، رودخانه پِئت را نگاه میکردم و برمیگشتم. خیلی چابک بودم، میدویدم. ساعت ۴ صبح برمیگشتم خانه. پدربزرگ میگفت اگر یک نفر باشد جا پایِ من بگذارد، تو هستی.»
گزارشِ هواشناسی نبود که من دنبال نکنم
محسنیِ عاشقِ باران، بزرگتر که میشود، به هواشناسی هم علاقمند شده. او میگوید: «تا اینکه رسیدم به ۱۴ سالگی. من باید اخبار هواشناسی تلویزیون را میشنیدم. اصلا نمیشد که نشنوم. هر طور بود خودم را میرساندم. حدود ۲۰ سالگی یک دوربین از شارجه آورده بودم. اگر خودم میخواستم مثلا بروم عروسی، دوربین را روی سه پایه میگذاشتم روبرویِ تلویزیون تا هواشناسی را ضبط کند. خصوصا پیشبینی هوایِ آقای اصغری. بعد که برمیگشتم، حتما گزارش هواشناسی را میدیدم.»
انجمن هوایِ جنوب و آشنایی با محمود آذرائین
او سالها به تنهایی و با علاقه، گزارشهای هواشناسی را دنبال میکرده. اما دو اتفاق، نقطه عطف هواشناسی محسنی بوده: «اینترنت» و «آشنایی با آذرائین». میگوید: «تا اینکه اینترنت آمد و موبایلها رسید و با آقای محمود آذرائین آشنا شدم، یک گروه تشکیل دادند به نام هوایِ جنوب که سال ۹۲ تأسیس شد. سال ۹۳، آقای عبدالرضا فعلی گفت یک گروه انجمن هوایِ جنوب است، میروی؟ رئیسش هم آقای آذرائین است. آن زمان من شارجه بودم و آقای آذرائین را هم رصد میکردم. این را هم بگویم، زمانی که من شارجه بودم، نصف هزینه زندگیام را گذاشتم سرِ اینترنت و هواشناسی. چون خیلی گران بود. محمود پیشبینی تجربی را خیلی قبول داشت، من هم به هواشناسی علمی ورود کردم.»
انجمن هواشناسی جنوب از یک کانال در فضای مجازی خیلی فراتر است. محسنی از تجهیزات میگوید: «ما ۴ تا بارانسنجِ اتریشی داریم که در ۴ نقطهی گراش نصب شده است. یکی مسکن مهر، یکی هشتادهکتاری در خانه خودم، یکی نزدیک باغ نور، یکی هم فداغ بردیم. یکی هم به زودی میآید در غرب گراش، نزدیک کنار زیارت نصب خواهد شد.»
اولین بارانسنجِ گراش را خود محسنی با هزینه شخصی خریده. او میگوید: «البته اولین بارانسنج را به خاطر علاقهی شخصی خودم خریدم. ولی بقیه را خیرین زحمت کشیدند. البته جهاد کشاورزی یکی داشت که در انبار شهرداری بود و خراب هم هست. چون آمریکایی است و وسایلش هم تحریم هستیم. آمار گراش، فقط از انجمن هوای جنوب است. جای دیگری نداریم. آمار بارندگی گراش صد در صد خالص است و ۴ نقطهی گراش نصب کردهایم. این آماری که منتشر میشود، از سال ۹۴ به بعد، میانگین ۴ بارانسنجِ گراش است. رشت که آنقدر بارانخیز است هم دو عدد بارانسنج بیشتر ندارد! البته این همه بارانسنج گراش نیاز ندارد. ولی باز هم میگویم به علاقه برمیگردد و آماری که به استان میرود از هوایِ جنوب میرود.»
ادارهی هواشناسی؛ تلاشهای آذرائین و کمک خیرین و فرماندار
او از تلاشهایشان برای اداره هواشناسی هم حرف دارد. او ادامه میدهد: «خیلی هم برای اداره هواشناسی تلاش کردیم. آقای آذرائین هم خونِ دل خورده به خاطر اداره هواشناسی. جور نمیشد. استان میگفت باید با ادارهی کناری ۹۰ کیلومتر فاصله داشته باشید. نیازی ندارید. آنقدر تلاش کرد آقای آذرائین که مجوز را گرفت، ولی برای تجهیزات، گفتند خودتان و خیرین فراهم کنید. ۹۹.۵ درصد تجهیزات هم مربوط به خیرین است. حسین باقرپور خیلی کمک کردند. آقای فرودی، فرماندار سابق نیز کمکهایی کردند و دستشان درد نکند؛ خیلی زحمت کشیدند. ابتدا آقای فرماندار فکر میکردند که این پیشبینیهای من طنز است. ولی بعد فهمیدند درست از آب در میآیند. من را خواستند، رفتم فرمانداری. ۹۰ درصد گزارشهای ما درست از آب در میآمد و اعتماد کردند. شما هم اگر در پندری نظرسنجی کنید، حدود ۷۰ درصد مردم از پیشبینیهای من رضایت دارند.» [یک روز پس از انجام این گفتگو، در اینستاگرام پندری این نظرسنجی با شرکت حدود ۲۷۰۰ نفر انجام شد. این بار هم پیشبینی عبداللهاحمد به واقعیت نزدیک بود و ۷۹ درصد از پیشبینیهای او رضایت داشتند.]
محسنی در طول گفتوگو به کلیدواژهی «علاقه» اشاره میکند. این بار هم میگوید: «همهی اینها برمیگردد به علاقه. به عنوان مثال من سال ۹۵ که گراش، ۵ روز و ۵ شب باران میآمد، من سرجمع دو ساعت هم نخوابیدهام. علاقه عجیبی دارم. مثلا پایِ سفره نشستهام و دارم لقمه میگیرم، بلند میشوم ببینم باران زده یا نه. خانواده هم عصبانی میشوند.»
قبل و بعد از پیشبینیها دو رکعت نماز میخوانم
محسنی از رضایت مردم از پیشبینیهایش میگوید: «البته این را هم بگویم که من ۵۰ درصد از خودم راضی هستم، ۵۰ درصد دیگر واقعا کمک خداست. برای پیشبینیها حتما پیش محمود میروم. مثلا من بارها فیلم ضبط میکردم. ولی فیلم آخر از دهانم در میرفت «سیل خیابان امام قطعی است.» اصلا در هواشناسی قطعی معنی ندارد. ولی خدا با من یار بود و سیل هم میآمد. من قبل از هر پیشبینی دو رکعت نماز میخوانم که خدا کمک کند. بعد از پیشبینی هم نماز شکر میخوانم.»
او یک خاطره از ۱۳ سال پیش تعریف میکند: «سال ۸۷ من پیشبینی کردم ساعت ۲ بامداد در خیابان امام سیل میآید. ساعت یک، تماس گرفتند گفتند توی موبایل هم چیزی از این پیشبینی را نشان نمیدهد، اصلا ابر هم نیست، خبری نیست. خوابیدم بلند شدم دیدم سه هزار تا پیام آمده. فهمیدم خبری شده و باران زده است.»
محسنی میگوید مخالفهایی هم دارد که برایشان احترام قائل است. میگوید: «البته ما مخالف هم داریم. صوتهایی منتشر کردهاند. ولی من اسم نمیبرم و حلالشان هم میکنم. آدم باشخصیتی هم هستند و برایشان احترام قائلیم. اما ما بدون هیچ چشمداشت از کسی این پیشبینیها را انجام میدهیم.»
اگر وضع مالیام بهتر بود، جایِ پیشرفت بیشتری داشتم
او قبل از ازدواج در گراش مشغول بوده و بعد از ازدواج به دبی رفته. اوضاع امارات که خراب میشود به قطر میرود. الآن هم یک سال و دو ماه است که گراش است. او از وضع مالیاش میگوید: «وضع مالی من هم سر راست است. یعنی اگر وضع مالیام بهتر بود، جایِ پیشرفت بیشتری داشتم. مثلا در یک بخشی از خانهام استودیور درست میکردم و مثل اصغری گزارش هواشناسی میدادم. با یک موبایل و موتور، نمیگذارم یک قطره باران از دستم در برود. دشت بالا میروم. باران تابستان خطرناک هم هست. مثلا سال ۷۱، ساعت سه نصف شب پیاده میرفتم. یک رعد و برقی زد که خاکسترهایِ باغِ کناری رویم ریخته شد. سه چهار متریام خورد. خدا را شکر نجات یافتم.»
پیشبینی هواشناسی؛ ۵۰ درصد سنتی، ۵۰ درصد علمی
پیشبینیهای محسنی ترکیبی است. عبدالله محسنی که او را سالهاست با پیشبینیهای هواشناسی نه فقط در گراش، که در منطقه میشناسند، میگوید: «من ۹۰ درصد اطلاعاتی که از هواشناسی دارم، مدیون اطلاعات تجربیِ پدربزرگم است. مثلا تشباد میآمد، یا میگفتند هوا دم هست، حالا باران میآید یا اتفاق دیگر میافتد.» محسنی ادامه میدهد: «۵۰ درصد سنتی پیش میروم. ۵۰ درصد با همکاری آقای آذرائین. ما از کانالهای خارجی پیگیر هستیم. آمریکا، آلمان، فرانسه و ژاپن بررسی میکنیم. سایتهای هواشناسی روزی چهار بار بهروز میشوند. هر آپدیتی هم دو ساعت طول میکشد. من همیشه بعد از نماز صبح بیدارم تا هواشناسی را رصد کنم. همهاش را با محمود آذرائین بررسی میکنیم. سعی میکنیم ۴۸ ساعت زودتر از هواشناسی ایران و فارس پیشبینی کنیم. همین باران فعلی، ما دو سه روز زودتر از هواشناسی اعلام کردیم.»
باد قوس، باد شَمال
او از بادهایی با نامهای سنتی یاد میکند و میگوید: «باد قوس، باد جنوب شرقی است که از اقیانوس هند به سمت بالا حرکت میکند. اطراف منطقه میگوید کاوش و بلوچستان میگویند باد حیران. هر وقتی از سمت اقیانوس بیاید، رطوبت میآید. چهلپسین الآن و اول آذر، موسم این بادهاست. باد شَمال، از سیبری میآید. این باد که بیاید رطوبت را خراب میکند. باد غربی، این هم برای ما بد است و رطوبت را خشک میکند.»
چرا از محسنی گله میکنند؟
محسنی حواسش به تقلبها هم هست. میگوید: «نیمه جنوبی کشور هواشناسی فعال است که بعضا گزارش ما را به آنجا منتقل میکنند. ولی من سعی میکنم در گزارشها اسم گراش بیاورم که کمتر تقلب کنند و به اسم خودشان نزنند.» او ادامه میدهد: «از من گله میکنند که چرا اسم محمود میبری در حالیکه خودت همهچیز را میدانی. ولی محمود معلم من است. من ۵۰ درصد از او یاد گرفتهام.»
او در گزارشها، خودش را «عبداللهاحمد محسنی» معرفی میکند. خودش میگوید: «به من ایراد میگیرند که چرا خودت را عربی معرفی میکنی. من از ۴ سالگی پدر نداشتم. من کاری کردم که اسم پدرم را سر زبانها آوردهام. اول خیلی انتقاد کردهاند، بعد گفتند کاری درستی میکنی. ۱۰ – ۱۲ سال پیش، توی اقوام من را میشناختند و میگفتند عبدالله میفهمد. الآن که دیگر علمی هم پیشبینی میکنیم، مردم زوم کردهاند. خصوصا این چند روز.»
محسنی از انتقادها ناراحت نمیشود. او میگوید: «اما بعضی وقتها انتقاد میکنند به همراه خنده، که حالا باران کجاست؟ من ناراحت نمیشوم. ولی مردم دقت نمیکنند که من ابتدا گفتهام «پیشبینی میکنم و باران دست خداست.». مردم رویِ روزها خیلی حساس هستند. ما گفتهایم چهارشنبه تا جمعه «احتمال» دارد. اما اگر چهارشنبه باران نیاید، اعتراض میکنند.»
میخواستم بروم توی باغم!
او در این چند روز اخیر طنازی هم چاشنی گزارشهایش کرده بود. محسنی میگوید: «در اینستاگرامم نوشته بودم «اگر باران نیامد از گراش میروم» خوب میخواستم بروم توی باغم کباب بخورم! البته کلا خیلی کم ریسک میکنم. ولی برای باران این چند روز ریسک کردم و گفتم قایقها را آماده کنید.»
خاطرات خوب و بد محسنی از باران است
خاطرهی خوب محسنی به نوجوانیاش برمیگردد. او تعریف میکند: «۱۰ ـ ۱۲ ساله بودم که محلهی روباد، منزل بباجیام (حاجغلامعباس عابدینی) خوابیده بودم. تویِ دالان، رو به حیاط، نگاهم به چراغ بود، چون باران بیشتر خودش را نشان میدهد. سه چهار ساعت گردنم بالا بود که ببینم نمنم میآید یا نه. بباجی میخواست برود دستشویی که گفت بیا بخواب، باران بیاید، خودم بیدارت میکنم. گفتم تا باران نیاید، من نمیخوابم. بباجی رفت سمتِ زمستانخانه، رو به آسمان کرد و گفت خدایا به حق این بچه یتیم، باران بفرست. ۵ دقیقه نشده بود که رفته بود داخل اتاق. ۴۰ دقیقه چنان باران آمد که آب از کوچه ریخت داخل خانه. بعد رفتم توی اتاق خوابیدم. ۵ صبح بیدار شدم. بباجی گفت سوار خر میشویم و میرویم رودخانه پئت ببینیم.»
خاطرهی بدِ محسنی به خاطر تاخیر ۲۴ ساعته در پیشبینیاش بوده. میگوید: «یک بار پیشبینی کرده بودم که حتما از ۱۲ شب جمعه منتظر باران باشید. اولین نفری که از من انتقاد کرد، همسرم بود. گفت ساعت ۱۲:۳۰ است و خبری از باران نیست. حالا کجاست باران؟ تلفن رویِ تلفن میآمد و انتقاد میکردند. فردایش ساعت ۱۲ شب آمد. آن روز من خیلی به من سخت گذشت.»
یک درخواست از مردم، یک درخواست از مسئولین
او آخرین صحبتهایش رو به مردم و مسئولین است: «من یک درخواست دارم. من نیاز به حمایت ندارم، لطفا تخریب نکنید. انتظار متلک و تخریب را ندارم. از مسئولین هم درخواست دارم اداره هواشناسی زودتر راه بیفتد. بعد از رفتن آقای فرودی، این روند خیلی کند شده. البته آقای فرسوده هم خیلی زحمت میکشند.»
۱ نظر
ممنون از جناب محسنی و جناب دکتر اذرایین.
به امید موفقیت شما عزیزان.