در بخش اول این پرونده، تحصیل در لار را از زبان دانشآموزان گراشی که در لار تحصیل کردهاند را شنیدیم. در بخش دوم، اما از زوایای مختلف، با معاونِ آموزشیِ سابقِ آموزش و پرورش به گفتوگو نشستیم. او مدارس خاص لار را یک امتیاز برای منطقه شمرد. مجید محبی تأکید داشت که هر کسی در جنوب فارس، شرایط تحصیل در این مدارس را دارد و بدون توجه به شهر میتواند از آن امتیاز استفاده کند.
اما مصاحبهی این بخش از پرونده کمی متفاوت است؛ گفتوگو با ابوالفضل دیباچی. ابوالفضل دیباچی را بیشتر به عنوان راننده سرویس میشناسند. اما دیباچی، شاعر و نوحهخوان است که بعضی گراشیها او را صرفا در دههی اول محرم، صرفا در جایگاه یک نوحهخوان و علیالخصوص واحدخوان میشناسند. ابوالفضل دیباچی، بیش از ۱۳ سال است که در سرویس خط گراش-لار، مسئول، انتقال دانشآموزان، دانشجویان و برخی معلمها است.
در این گفتوگو، صحبتهای راننده سرویس را پیرامون مدارس لار، اتفاقها و دیگر مسائل مرتبط میخوانیم.
رانندگی را از کجا و چگونه شروع کردید؟
رانندگی را از دوران خدمت و با مینیبوس سپاه لار شروع کردم. پس از خدمت نیز به یشنهاد محمدرضا نامآور (مسئول فعلی تک سفر ایرانیان گراش) به عنوان راننده دانشکده علوم پزشکی گراش شروع به فعالیت کردم.
سرویس ثابت بودن را دوست دارید یا سفرهای بینشهری؟ چرا؟
هر دو مزایای خاص خودرا دارند. سرویسهای ثابت را به این دلیل دوست دارم که اکثر مسافرها طولانی مدت(بعضا هفت سال) با من میآیند، رابطه صمیمی و طولانی مدتی با هم پیدا می کنیم.
سفرهای برون شهری را هم دوست دارم. عمده سفرها زیارتی-سیاحتی است که به صورت خانوادگی و یا گروههای خاص(هیئات مذهبی و…) صورت میگیرد. از صفا و صمیمیت این سفرها نیز نمیشود چشمپوشی کرد.
چرا سرویس مدارس را انتخاب کردید؟ اگر دانشآموزان سر موقع حاضر نباشند، منتظرشان میمانید؟ اگر دیر برسند باید با تاکسی بیایند؟
باتوجه به اینکه در منطقه شرکت یا کارخانهای وجود ندارد، کسی که مینیبوس دارد خواه ناخواه باید یا سرویس مدارس باشد یا دانشگاه.
تمام سعی ما این است که دانشآموز از سرویس جا نماند. اول اینکه طبق برنامه به آنها اعلام میکنیم که به موقع در ایستگاه حاضر شوند. با این وجود بعضی اوقات اتفاق میافتد که دانشآموز در ایستگاه حاضر نمیشود و ما با آنها تماس میگیریم که یا سریعتر بیایند یا به آخرین ایستگاه بروند و آنجا سوار شوند.
چند سال است دانشآموزان را بین لار و گراش جابجا میکنید؟ غیر از شما رانندگان دیگر هم هستند؟
از سال ۸۳ به مدت ۲ سال در گراش شروع به فعالیت کردم. از سال ۸۶ تا کنون نیز سرویس دانشآموزان و دانشجویان لار هستم. آقایان محمدرضا نامآور، حسین نامآور، سید علی معصومی، رضا دیباچی و رضا حسننژاد در این خط فعالیت کردهاند. در حال حاضر نیز آقای صادق قاسمی و ابراهیم تمیز و بنده مشغول به فعالیت هستیم.
فقط دانشآموزان را منتقل میکنید یا گروههای دیگر هم هستند؟
در کنار منتقل کردن دانشآموزان و دانشجویان گراشی به لار، تعدادی از دبیران خانم نیز که عمدتا معلم ابتدایی هستند را از لار به گراش منتقل میکنیم.
دانشآموزان از چه مقاطعی هستند؟ بیشتر کدام مقطع؟
از تمامی مقاطع دانشآموز داریم. اما اکثرا دانشآموز دبیرستان دوره دوم هستند.
در این سالها که مشغول این کار بودید، دخترها بیشتر برای تحصیل میآمدند لار یا پسرها؟ متوجه دلیل آن شدهاید؟
در مجموع دانشآموزان، تعداد دخترها و پسرها برابر هستند. جدای از مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی، مدارس فنی و حرفهای دخترانه در لار داریم که در گراش نیستند و دانشآموزان دختر گراشی مجبوراند برای تحصیل به لار بروند.
آیا همهی دانشآموزانی که میبرید مدارس لار، راضی هستند؟ اگر نیستند، دلیلشان چیست؟ در واقع آیا امکانش هست به اجبار خانوادهها به مدارس لار بروند؟
اکثر کسانی که در مدارس لار درس میخوانند، راضی هستند و به هدفی که میخواهند، میرسند. در چند سال اخیر دانشآموزانی هم داشتهایم که به اجبار خانواده به مدارس لار فرستاده شدهاند اما تعدادشان بسیار اندک است.
رانندهی سرویس، مخاطبِ خوبی برای درد دل دانشآموزان هست؟ مخاطب مستقیم هستید؟ یا صحبت بین دانشآموزان را شنیدهاید؟
به تناسب روحیاتی که شخص بنده در ارتباطگیری با افراد دارم، اکثر بچهها، مخصوصا پسرها، مشکلات و درد دلهایشان را با من در میان میگذارند. حتی بعضی اوقات برای اینکه بیایند جلو و در کنار من بنشینند، نوبتبندی میکنند!
تا به حال از بچهها پرسیدهاید که: «چرا میروید لار درس میخوانید؟» چه جوابهایی شنیدهاید؟
دانشآموزان به اینگونه سؤالات جوابهای مختلفی میدهند. پاسخ اکثر آنها به کیفیت دبیران، جوّ درسی حاکم بر مدرسه و امکانات مضاعف مدارس لار نسبت به گراش ختم میشود. در این بین دانشآموزانی هم داشتیم که به دلیل تحصیل رفقای خود در لار، به مدارس لار رفته است.
دانشآموزان از مدارس لار شکایت هم دارند؟
به هر حال دانشآموزند و صد در صد راضی از امورات نیستند، اما در کل شکایت یا مشکلی در این موضوع ندارند.
از خوبیهای مدارس لار، چه شنیدهاید یا دیدهاید؟
از عزت و احترامی که برای والدین دانشآموزان قائل میشوند، بسیار شنیدهام. در کنار اینها، بهایی که به دانشآموز در مدرسه میدهند، میتواند نقطه قوت مدارس لار نسبت به گراش باشد که عینا دیده و شنیدهام. دانشآموزان از کیفیت بالای دبیران و وجود امکانات ویژه تحصیلی نیز در مدارس نام میبرند.
برای دانشآموزان، تحصیل در لار چه سختیهایی دارد؟ آیا بعد از تحمل سختیها، به نتایج یا رشته مورد نظر میرسند؟
به نظر من سختی خاصی ندارد. البته میتوان گفت بیشترین سختی که دانشآموزان با آن مواجهاند، بحث رفت و آمد و بُعد مسافتی لار و گراش است. آن کسانی که واقعا هدف خاصی را دنبال و برای آن تلاش میکردند، به نظر من به هدفشان رسیدهاند.
آیا دانشآموزانی بودند که از تحصیل در لار، بعد سالها، پشیمان باشند؟ چرا؟
من با چنین موردی تا به حال برخورد نکردهام.
همهی دانشآموزانی که در لار تحصیل میکنند، از وضع مالی خوبی برخوردار هستند؟ آیا وضع مالی در تحصیل در لار مؤثر است؟
خیر – قطعا تاثیر دارد. حداقل هزینه سرویس دو برابر سرویس مدارس در گراش است که مابقی هزینهها بماند. چندسال پیش دو برادر در مدارس لار درس میخواندند که به دلیل ضعف مالی خانوادهشان مجبور شدند یکی از آنها را برای تحصیل به مدرسه گراش بفرستند.
آیا دانشآموزان لاری هم برای تحصیل به گراش منتقل میکردید؟
بله، دو یا سه مورد داشتهایم که درمدارس هنرستان و کاردانش گراش تحصیل میکردند.
بهترین و بدترین خاطراتی که از این سالها دارید چیست؟
خیلی خاطرات خوبی شکل گرفته است و درست توی ذهن ندارم که بگویم کدام از همه بهتر بود. البته خود بچهها خاطراتی که تعریف میکنند، گاها باعث میشود من هم خاطرات را به یاد بیاورم.
بدترین خاطره هم راستش برای من نبود. شاید مخاطبین پندری، بخشی از این گروه خرابکاری که الآن میخواهم تعریف کنم، باشند. البته کار بدی بود که انجام گرفت. حالا بنا به دلایلی، گروه چهار پنج نفری با یکی از رانندهها مشکلی پیدا کرده بودند. با همکاری هم، یکی از صبحها، قبل از اینکه برسند به ایستگاه(مدرسه) خودشان و پیاده شوند، یک ترقه دودزای آبیرنگ در انتهای مینیبوس روشن کرده بودند. درِ مدرسه پیاده شدند. اما راننده فکر کرده بود که ماشین آتش گرفته، همه بچهها را پیاده کرده بود، خیلی از دخترها در حد گریه کردن وحشتزده شده بودند. کل ماشین رنگ آبی گرفته بود. حتی راننده بطری دهلیتری آب را روی صندلیهای ماشین به حساب اینکه ماشین آتش گرفته خالی کرده بود. که بعد معلوم شد دودزا بوده. البته پیگیری کردیم، شناسایی کردیم، به واسطه این کارشان چند روزی تنبیه کردیم و آنها را سوار مینیبوس نمیکردیم. ولی با وساطت والدینشان برگشتند به سرویس. البته این بچهها فکر میکردند کامل حق با خودشان بوده. این بدترین خاطره در این سالها بوده است.
نکتهای، حرفی، صحبتی…؟
تمام نکاتی که باید میگفتم، گفتم. از تمام خوانندگان این متن که اگر به هر نحو مسافر بنده بودند، هم تشکر میکنم و افتخار دادند که کاری برای آنها انجام بدهم. از تمام کسانی که در سرویس من بودند و برخورد بد یا صحبت نامناسبی صورت گرفته اگر امکانش هست بنده طلب حلالیت میکنم و امیدوارم راضی باشند.
در این سالها که سرویس خط لار داشتم، خانواده خیلی از من حمایت کردند و سختی کشیدند. خیلی از جشنها، دعوتیها و مراسمها به خاطر سرویس داشتن، در کنارشان حضور نداشتنم. قدردان زحماتشان هستم. هم پدر و مادرم و هم همسرم.
سؤال آخر، فرزندتان را برای تحصیل به لار میفرستید؟ چرا؟
الآن که فرزندم ابتدایی هست، اما اگر این روال ادامه داده باشد، و همین مدارس نمونه و تیزهوشان با همین کادر مجرب و خوبی که دارند، باقی ماند، فرزندم را میفرستم لار. البته به شرطی که فرزندم هم راضی باشد. (که خودم هم میتوانم او را توجیه کنم).
۲ نظر
گفته نشد امکانات مدارس اونجا چی چیزهایی است ؟
یادش بخیر یاد راننده سرویس خودم افتادم . راننده بازنشسته ای که با ماشین شخصی خود ما را هر روز صبح میبرد لار و ظهر برمیگرداند اوز ….