فریاد خواجوی، با بیان اینکه روی گویشهای برجستهی جنوب تمرکز کرده است میگوید: «وقتی یک جنوبی را در شهر دیگری میبینی، زبانش را میفهمی، ولی نمیدانی دقیقا اهل چه شهریست. اما بعضی گویشها هستند که شاخص هستند. به عنوام مثال، کَهنه، یکی از خاصترین گویشها را دارد.»
او در خصوص گویش گراشی میگوید: «یکی از برجستهترین گویشهایِ جنوب، گویش گراشی، به خصوص محلهی ناساگ است که بسیار قدمت دارد. یکی از اهداف من آگاهی رساندن به مردم بوده است. داشتنِ آگاهی، نحوهی برخورد ما با پیشینیان و اصالتها را تعیین میکند. به عنوان مثال مردمی که در مورد پوشش قدیم و اصیل خود آگاهی و شناخت دارند، هرگز شال و قبا در نگاهشان مسخره نخواهد بود؛ اما ناآگاهی نسبت به تلفظ دیگر شهرها، گاهی سبب به سخره گرفتن آن گویشها و لهجهها میشود.»
او در ادامه همین مبحث، به طور خاص به یک کلمهی ناساگی اشاره میکند و میگوید: «یکی از دلایلی که برخی افراد خام و بی تجربه تلفظ «بُذِن» در گراش را به سخره میگیرند، نداشتن آگاهی است. در حال حاضر در اوز حتی این کلمه کاربرد دارد و استفاده هم میشود. (بـِه شا بُذْبِ – بهبود یافته باشد).
هرچند یکی از وظایف بنده آگاهی رسانی در این زمینههاست، ولی رسانه اینستاگرام این امکان را در اختیار من نمیگذارد که در کپشن اینطور مفصل توضیح دهم و از سوی دیگر، همه هم حوصلهی خواندن متن طولانی ندارند. سعی کردم در خلاصهترین و مفیدترین شکل، این موضوع را انتقال دهم.»
این خوانندهی اوزی از دوستیاش با گراشیها میگوید: «دوستی بسیار زیادی با مردم گراش دارم. خصوصا آنهایی که خانوادگی باهاشون رفتوآمد دارم بیشتر ناساگی هستند. با فرهنگ، عقاید، آداب و رسوم و سلایق گراش آشنا هستم. هر وقت هم اوز باشم، پنجشنبه و جمعهها، به باغ یا همان صحرای دوستان گراشی میرویم.»
خواجوی به یک کلمهی اصیل گراشی اشاره میکند و میگوید: «بنده بخاطر علاقهام به ادبیات، در کلمات و واژهها بسیار دقیق میشوم و تحقیق میکنم. البته این یک فعالیت دلی است نه آکادمیک. به عنوان مثال در جای جای ایران، واژه برادر با تلفظهای کاکا، کاکَه، کاک، کاکو، کا، و … بیان میشود که همریشه با این کلمات، در گراش واژهی اصیل و ایرانی «کَکام» وجود دارد که معادل واژهی عربی عموزادههاست و فقط در گراش بیان میشود و امضای زبانِ گراش محسوب میشود.»
فریاد خواجوی شعر مصطفی خورشیدی را اینگونه توضیح میدهد: «برای تامین هزینه تولید این آهنگ، خیلی جلسات مختلف برای به سرانجام رساندن این اثر داشتم و خیلی طول کشید که این مدت زمان، سبب شد بنده دو سال با این سرودهی آقای خورشیدی زندگی کنم و به تمام زوایای معنایی و بیانی آن مسلط شوم. و الآن هم که حمایت گسترده و عالی مردم خوب گراش را میبینم، حال دلم خیلی خوب است.»
او میگوید کارهایِ دیگری هم برای دیگر شهرهای جنوب در دست تولید دارد. خواجوی میگوید: « گویشهای خنجی و لاری و بستکی هم در حال ساخت است. پیش از این هم سه آهنگ اوزی و یک آهنگ فیشوری خواندهام.»
خواجوی به سؤالِ پیرامون اسمِ زبانِ منطقه جواب نمیدهد و علتش را اینگونه توضیح میدهد: «به این سؤال جواب نمیدهم. من یک خواننده هستم و وظیفهی بنده اینست که زبان منطقهام را حفظ کنم. من نه طرفدار پرسپولیس هستم نه استقلال، بنده طرفدار تیمِ ملیام و هدفم حفظ این زبان است. حالا با هر اسم و شهری که باشد. من بیشتر به جایِ هویت و اسم، به مضمون و محتوا تأکید و توجه دارم.»
خواجوی در پایان میگوید: «غیر از روابط دوستانه و خانوادگی، ارتباط خوبی هم با بچهها و ادارات فرهنگی گراش دارم و مدتی هم عضو انجمن ادبی خانهفرهنگ گراش بودهام و حضور هفتگی داشتهام و اولین کنسرتم را نیز در شهر گراش و در سالن شوری برگزار کردهام.»
آهنگ «صحرای دل» فریاد خواجوی با گویش گراشی را اینجا بشنوید:
آهنگ «صحرای دل»
شاعر: مصطفی خورشیدی
آهنگساز و خواننده: فریاد خواجوی
تنظیم: بابک خداوندگار
سنتور: محمود نوذری
ویالون استرینگ: یونس بیطاسی
میکسومسترینگ: وحید طاهرخانی
گرافیک: حجت ستوده