زهره فتحی، خبرنگار نردبان در مصاحبهای، به گفتوگو با «ابراهیم جولافیان» معلم مقطع ابتدایی و فعال فرهنگی پرداخته است. این معلم گراشی، کلیشههای رایجی که درباره آموزش و تدریس مجازی در جامعه به چشم میخورد را به چالش کشیده است.
این گفتوگو را بخوایند:
آموزش مجازی کار معلمها را خیلی راحت کرده» نظر شما درباره این جمله پرتکرار ورایج چیست؟
نه میتوانم مخالف باشم و نه موافق! اگر بخواهیم حق مطلب یک کلاس حضوری را در مجازی ادا کنیم، نه تنها راحتتر نیست بلکه به مراتب مشکلتر است. در مجازی شما برای هر دانشآموز باید یک نسخه بپیچید. آنها خیلی راحت در شخصی به معلمشان پیام میدهند و معلم باید به تکتک دانشآموزان جواب بدهد و تکالیف را بررسی کند. سربسته بگویم بررسی جواب یک مثال ساده ریاضی در مجازی ۲۰ الی۳۰ دقیقه زمان میبرد. اما اگر به صرف ارسال کلیپ باشد، بله حق با مردم است و آموزش مجازی راحتتر است.
تدریس وآموزش مجازی چه معایبی دارد؟
از مهمترین معایب آن، نرسیدن به هدف اصلی آموزش و پرورش است؛ یعنی تربیت فردی که حدومرز شهروندی را میشناس، یک انسان کاملا اجتماعی است که اعتماد به نفس دارد و…
زیرا مفاهیم اینچنینی، یادگیری در موقعیت است و با صرف انتقال داده امکانپذیر نیست.
همچنین دروس مفهومی مانند ریاضی و بخشهای آزمایشگاهیِ علوم آنچنان که باید آموخته نمیشود؛ حتی اگر یادگیری اتفاق بیفتد کوتاهمدت و سطحی است. رسیدن به سطوح عمیق یادگیری، در کلاس حضوری هم مشکل است چه رسد به مجازی!
عیب دوم این است که در تدریس مجازی خبری از لذت کشف و یادگیری نیست؛ پرسش و پاسخ جمعی و همفکری گروهی هم به معنای حقیقی امکانپذیر نیست. همچنین راستیآزمایی ضمنی یادگیری در کلاس مجازی مشکل است.
عیب بعد هم این است که ارزشیابی ورودی که میتواند چالشی شیرین و پلهای برای ایجاد انگیزه باشد، آنگونه که باید قابل اجرا نیست.
تدریس مجازی چه مزایایی دارد؟*
به نظر من چیزی بهنام تدریس مجازی وجود خارجی ندارد که بخواهد مزایا داشته باشد! تدریس یک فرآیند پیچیده دوطرفه است بین معلم و دانشآموز که منجر به تغییر در رفتار هر دو طرف میشود. هر دو طرف درحال یادگیریاند. تدریس، ظرف بروز استعداد دانشآموز است. تدریس، پرواز دادن روح فراگیر است. تدریس مجازی، مثل این است بگوییم ناهار خوردنِ مجازی!
پس با این تعاریف، تدریس مجازی بیشتر شبیه یک شوخی است. بهتر است بگوییم «اشتراکگذاری اطلاعات خام» در بستر مجازی.
نقش والدین در تدریس مجازی و حضوری شهر گراش چگونه است؟
والدین فقط باید راهنما باشند که متاسفانه بیشترین نقش را جای دانشآموز ایفا میکنند؛ حتی امتحان میدهند. گاهی اوقات این مسئله از والدین هم فراتر میرود و کار به نزدیکان و آشنایان هم کشیده میشود. والدین در آموزش مجازی باید دستِراست معلم باشند. دانشآموزانی که والدین کمسواد دارند که در گراش کم هم نیستند، دچار حفرههای آموزشی شدیدی میشوند.
معلمان در زمان آموزش مجازی هم ارتباط حضوری با دانشآموزان دارند؟ چه در قالب رسمی چه غیر رسمی
بومیها چون در گراش هستند معمولا ارتباط دارند. من هم اگر دانشآموزی، مشکل خاصی داشته باشد، در مدرسه بررسی میکنم و اگر استعدادی ببینم معمولا پیگیر هستم و قرارهای حضوری با آنها میگذارم.
آسیبهای ناشی از آموزش مجازی، بیشتر در شهرهای کوچک دیده میشود یا شهرهای بزرگ؟ معلمها میتوانند چه نقشی در کمرنگ کردن این آسیب داشته باشند؟
هر منطقهای که زیرساخت(فرهنگ، سواد، اینترنت، دسترسی به گوشی هوشمند و…) ضعیفتری داشته، بیشتر آسیب دیده است. بهنظر میرسد آسیب بیشتر متوجه شهرهای کوچک باشد؛ هم به دلیل زیرساختها و هم اینکه در شهرهای بزرگ کلاسهای خصوصی و تقویتی سالهاست که باب است و موسسههای مختلف در این زمینه فعالیت دارند. درحالیکه گراش فقط یک موسسه برای برگزاری کلاسهای تقویتی دارد. از طرفی شهر گراش، خودش پتانسیلهای لازم جهت افت تحصیلی را به صورت بالقوه داشت! رویای ثروت و نگاه به کشورهای خلیج در دانشآموزان بیداد میکند؛ حال اگر کرونا هم باشد نور علی نور است.
درباره نقش معلمان باید اشاره کنم این سوال خود من نیز هست! سال اول کرونا خواستم شبها در جایی کلاس برگزار کنم؛ در فضای باز با رعایت پروتکلها و خارج از دایره آموزش و پرورش. اما آنقدر به من فشار آوردند که پشیمان شدم. با این حجم حساسیت که نمیدانم تا چه حد خوب است و تا چه حد بد، تنها کاری که معلمان میتوانند انجام دهند، این است که در کلاسهای حضوری چند برابر انرژی بگذارند تا افت تحصیلی، کمتر خود را نشان دهد.
بنابراین کم کردن آسیبهای تحصیلی از عهده معلمان به تنهایی خارج است. باید کل شهر بسیج شود. تشکیلاتی فراهم گردد که مجوزها را بگیرد و عواقب فعالیت در جهت کم کردن آسیبها در وضعیت کرونا را عهدهدار شود. دست معلمان تا حدودی بسته است.
تا به حال به آیندهی پساکرونای آموزش وپرورش هم فکر کردهاید؟ چه پیش بینیای دارید؟
بله. پیشبینی من این است که بعد از کرونا، آموزش مجازی همچنان به عنوان بستری برای آموزش به مسیر خود ادامه دهد و کامل حذف نخواهد شد. باتوجه به پیشرفت تکنولوژی و سهولت دسترسی به اطلاعات، قبل از کرونا بحثی تحت عنوان «مرگ مدرسه» مطرح بوده که محتوای کتابهای آموزشی هم به این موضوع دامن میزد. کرونا ما را حداقل یک دهه به مرگ مدرسه نزدیکتر کرد. اگر آموزشوپرورش به سمت مهارتمحوری و کاربرد تغییر مسیر ندهد آیندهای تاریک درانتظارش است.