در غوغای رسانهای اخبار مربوط به سیل اروپا و بیآبی برخی از شهرهای ایران، از سوی یکی از متفکرین و مفسرین بزرگ جهان اسلام، نظریهای مطرح شد که متأسفانه اندیشمندان و رسانهها به سادگی از کنار آن گذشتند و عدهای از روی عمد و گروهی نیز بر اثر ناآگاهی آنطور که باید و شاید به آن نپرداختند.
بیان این دیدگاه از سوی اندیشمند فرهیخته و پرورشیافته حوزه علمیه و مکتب قرآن، این ظرفیت را دارد که نظریهپردازان حوزه اندیشه سیاسی آن را به عنوان متعالیترین نظریه «حکمرانی خوب» (Good Governance) به جهانیان عرضه کنند.
حضرت آیتاللهالعظمی جوادی آملی در دیدار با ابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم فرمودند: «مردم ستون دین و شایسته خدمت بیمنت هستند. آنوقت اگر کسی با نماز بدرفتاری میکند خدا با او چه میکند؟ خدا آنچنان میگیرد که صدا ندارد، با ستون دین نمیشود بدرفتاری کرد. بیوضو نمیشود نام این مردم را بُرد. اگر خدای ناکرده به این مردم بدرفتاری شود مثل این است که با نماز بدرفتاری شده است.»
برای درک اهمیت نظریه ایشان، بیان مقدمهای هر چند کوتاه ضروری است:
تاکنون اندیشمندان و سیاستمداران زیادی در خصوص رابطه بین «جمهوریت» و «اسلامیت»، نظرات گوناگونی را مطرح کردهاند. عدهای معتقد به رابطه دوگانه و متضاد بین «مردمسالاری» و «دین» هستند. به گونهای که ترکیبی ناهمجنس و ناهمگون را تشکیل دادهاند و گروهی این دو را مجزا و در عین حال قابل جمع و مکمل هم میدانند.
در خصوص اهمیت و اولویت این دو هم شاهد تفاوت دیدگاه هستیم. عدهای آموزههای دینی را مقدم بر خواست مردم میدانند لذا میگویند نظرات مردم وقتی قابل قبول است که در چارچوب احکام شرع باشد و گروهی نیز برای نظر مردم اولویت قائلند، از این رو معتقدند اگر دین در مقابل آزادی مردم قرار بگیرد، این دین است که بایستی کنار زده شود.
ما در صدد نقد و بررسی این نظرات نیستیم، بلکه میخواهیم نظریه ای را یادآور شویم که دریچه و فضای جدیدی را به روی اندیشه سیاسی گشوده است.
از فرمایشات حضرت آیتالله جوادی آملی در این جلسه و بیانات ایشان در درس خارج میتوان برداشت کرد که: ایشان نه تنها مردمسالاری و دین را در تضاد با یکدیگر نمیداند بلکه رابطه آن دو را متباین (متفاوت) یا مکمل هم نمیداند بلکه جمهوریت و اسلامیت را دارای سرشتی واحد میداند. حتی از این بالاتر مردم را ستون دین مثل نماز میداند. بر این اساس همچنان که نماز را نمیتوان از دین جدا کرد، مردم را هم نمیشود از دین جدا نمود.
آنانکه به مناسبتهای مختلف به دوگانهپنداریهای کاذبی مثل : دین / آزادی، مشروعیت / مقبولیت، جمهوریت / اسلامیت و… میپردازند سیاستبازانی هستند که نه اطلاع دقیقی از اسلام دارند و نه فهم درستی از مردم.
تبیین ارزش جایگاه مردم با این صراحت در هیچ یک از مکاتب سیاسی و انسانشناسی دنیا حتی اومانیسم مطرح نشده و بیسابقه است. به ویژه آن که علاوه بر بیان اهمیت و ارزش مردم، نوعی قداست نیز برای انسان قائل است. چنان که میفرماید: «بدون وضو نمیتوان نام مردم را برد.» در فرهنگ اسلامی وضو لازمه ارتباط با پدیدههای مقدس مثل قرآن، نام مبارک معصومین علیهمالسلام و عبادات است.
اگر جهانیان از این نوع مردمسالاری آگاه شوند قطعاً بدان افتخار میکنند و مشتاقانه به این مکتب روی میآورند. نکته مهم آن است که این گزاره ناب و بیبدیل در مورد جایگاه و شأن مردم، از سوی کسی مطرح میشود که هرگز در مقام تبلیغات و جلب آراء مردم برای انتخابات نیست و هیچ داعیه و انگیزه سیاسی ندارد، بلکه برخاسته از فهم عمیق و دید اصیل ایشان نسبت به مکتب اسلام است.
البته مفهوم کلی این نظریه در فرمایشات امام خمینی و مقام معظم رهبری با تعابیر مختلف نیز وجود دارد که به جهت پرهیز از طولانی شدن این یادداشت، به بیان چند فراز اکتفا میکنیم:
آیتالله خامنهای، به عنوان رهبر و اندیشمند برجسته اسلامی، در فرمایشات خود، مردم را دارای کرامت و ارزش و نیز قدرتمند و کارساز میدانند و برای نقش آنان در نظام اسلامی اهمیت بسیاری قائل هستند؛ به گونهای که مقبولیت نظام اسلامی را وابسته به پذیرش نظام از طرف مردم میدانند. ایشان معتقدند «مردم مهمترین پایه و راسخترین عمود نظام هستند.» همچنین فرمودند: «بدون آراى مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقق خواست مردم، خیمه نظام اسلامى، سرپا نمىشود و نمىماند.» ( بیانات رهبرى در نماز جمعه تهران (۱۴/۳/۱۳۷۸)
امام خمینی نیز فرمودهاند «میزان رای مردم است.» و یا اینکه «اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر. رهبری مطرح نیست، خدمتگزاری مطرح است، اسلام ما را موظف کرده که خدمت کنیم به این مردم.»
۲ نظر
درود خدا بر حضرت آیت الله جوادی آملی . نظریه دیوث سیاسی ایشون هم جالب بود
خدا حفظشان کند
شما که لالایی بلدید،چرا خوابتون نمیبره؟