گم شدن در سیر روزمرگی

«زنی که تمام فراغت تابستانه و یا نه تنها تابستان، که تمام روزها و ماه‌های هر فصل زندگی‌اش را منحصر به رسیدگی به فعالیت‌ها و مسئولیت‌های روزانه و غرق در روزمرگی کند، چگونه می‌تواند به هویت زنانه دست یابد و با صرف زمان ارزشمندی برای خود به اعماق درونش سفر کند، معدن درون خود را حفر کند و بخش‌هایی از وجود خود را باز پس بگیرد و به درک درستی از مفهوم زندگی برسد؟»

ام‌البنین حامل، دانش‌آموخته‌ی روانشناسی در یادداشتی به یک واقعیت تلخ جامعه‌ی زنان گراش اشاره کرده است. او می‌گوید: «چیزی که بخشی از واقعیت تلخ جامعه شهری گراش است به هبوط رفتن هویت زنانه، خلأ هدفمندی و معنای زندگی، مقدس دانستن مفهوم رنج در زندگی و مفقود شدن در سیر روزمرگی است.»

این یادداشت در شماره‌ی یازدهم فانوس، نشریه داخلی هیات محبان اهل‌بیت(ع)، با موضوع تابستان منتشر شده است. نشریه را از اینجا دریافت کنید.

یادداشت کامل ام‌البنین حامل را بخوانید:

فصل تابستان با فراغت عجین شده است و یکی از دغدغه‌های اصلی زنان در نقش مادر این است که «قرار است فرزندانم تابستان را که فراغتی برای مهارت‌آموزی است، چگونه بگذرانند؟» چیزی که بخشی از واقعیت تلخ جامعه شهری گراش است به هبوط رفتن هویت زنانه، خلأ هدفمندی و معنای زندگی، مقدس دانستن مفهوم رنج در زندگی و مفقود شدن در سیر روزمرگی است.

موجی که به شدت به چشم می‌خورد و می‌تواند یک زنگ خطر برای هویت زنانه باشد این است که غالباً تمام دغدغه و همّ‌وغمّ یک زن در نقش مادر برای فصل تابستان، در برنامه‌ریزی کلاس‌های مختلف برای فرزندانش خلاصه  می‌شود و به نظر می‌رسد مادر، نقش خود را نادیده می‌گیرد.

سؤال اینجاست که زنی که تمام فراغت تابستانه و یا نه تنها تابستان، که تمام روزها و ماه‌های هر فصل زندگی‌اش را منحصر به رسیدگی به فعالیت‌ها و مسئولیت‌های روزانه و غرق در روزمرگی کند و در خوش‌بینانه‌ترین حالت توان خود را برای خودمراقبتی به رسیدگی صرفِ غذای بدن و جسم خود و دورهمی‌های بی‌هدف زنانه که نمود بارزی از رفتارهای اجتنابی زمینه‌ساز اضطراب و افسردگی است، تنزل دهد، چگونه می‌تواند به هویت زنانه دست یابد و با صرف زمان ارزشمندی برای خود به اعماق درونش سفر کند، معدن درون خود را حفر کند و بخش‌هایی از وجود خود را باز پس بگیرد و به درک درستی از مفهوم زندگی برسد؟

مراد سخنم از خلق هویت زنانه، مولّد بودن است و نه صرفاً مولّد بودن تولیدمثلی، بلکه رشد و توسعه فردی در زمینه‌های مختلف هنری، ورزشی، پیشرفت مادی یا معنوی و حتی خلاقیت در سبک مهارت‌های ارتباطی و فرزندپروری و رهایی یافتن از تله قربانی بودن است.

صحبت سر این است که تمام این‌ها می‌تواند اندیشه‌ی یک زن را فارغ از گراشی بودن یا نبودن، جوان یا سالمند بودن، فقیر یا غنی بودن، به خلق هویت برساند و از منجلاب روزمرگی برهاند. نکته جالب و شاید غم‌انگیز روایتِ هویت زنانه این‌جاست که در باور و تفکر غالب زنان، رنج ناشی از قربانی بودن مقدس است. و اینکه منِ مادر مادامی که نگرانِ فرزندم هستم و هویت خودم را نادیده می‌گیرم یک مادرِخوب تعریف می‌شوم.

که البته در تمام جوامع باورها و اندیشه‌های قربانی بودن به چشم می‌خورد و بدون تردید ریشه در طرحواره‌ها و شناخت‌واره‌های فرهنگی دارد. و البته این مسئله‌ای نیست که در کوتاه‌مدت حل شود ولی آگاهی‌سازی می‌تواند مقدمه‌ای برای شروع تغییرات اساسی باشد.

و کلام آخر اینکه که با قطعیت می‌توان گفت انتخاب با ما و نوع نگرش ماست. می‌شود مثل سنگی سفت و غیرمنعطف بود و غرق در روزمرگی شد و با توجیه همرنگی با جماعت، ساز زندگی را ناکوک کرد و یا می‌توان آموخت که مثل آب جریان داشت و از قید‌و‌بندِ باید و نبایدهای غلطِ القا شده از دیگران رهایی یافت، منعطف بود و بهتر زندگی کرد، زندگی توأم با معنا را دوباره آفرید و به هویت زنانه دست یافت.

 

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://pandari.ir/?p=4670

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: