سرمایه‌داران علیه جوانان

امروز سطح هزینه‌های زندگی در شهر کوچکی مثل گراش از خیلی از شهرهای بزرگ و حتی مراکز برخی استان‌ها هم بیشتر است. این‌ها نتیجه رفتار و نگرش یک گروه خاص و اندک در گراش است که برای منافع شخصی کمر به نابودی اجتماع بسته‌اند.

این گفت‌وگو در شماره ۱۲ نشریه فانوس، نشریه داخلی هیات محبان اهل‌بیت(ع) گراش منتشر شده است. این نشریه و دیگر نشریه‌ها را از اینجا دریافت کنید.

شرح کسب‌وکار در گراش، از زبان دکتر مهدی مهرابی
احتمالا کسب‌وکار در حال حاضر مهم‌ترین دغدغه هر جوان ایرانی و گراشی باشد. از دورهمی‌های خانوادگی گرفته تا کوچه و خیابان‌های شهر، همه و همه حکایت از یک خلأ یا احساس نیاز دارد. در این گفت‌وگو به سراغ صاحب‌نظری رفته‌ایم که در گراش نفس کشیده است و بر فضای کسب‌وکار گراش احاطه دارد. دکتر مهدی مهرابی، مدیر توسعه کسب و کار استان فارس، مدرس نمونه دانشگاه، پژوهشگر برتر حوزه مالی، پژوهشگر برتر دانشگاه و مدرسِ کارآفرینیِ برتر، فردی است که در این شماره از نشریه فانوس با وی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

معنایِ موفقیت هر کسی خاصِ خودش است
در ابتدای بحث ناچاریم تعریفی از موفقیت مالی و کسب‌وکار ارائه دهیم. این تعریف از زبان یک پژوهشگر حوزه کار چنین بود: «تعریف دقیق موفقیت، کار ساده‌ای نیست. چرا که معنای موفقیت از دید هرکس خاص خودش است. کلمه موفقیت در فرهنگ لغت هم، دستیابی به هدفی خاص عنوان شده است. از نظر من موفقیت یعنی گام برداشتن در راستای پیشبرد فاکتورهای انسانی مانند آرامش، آسایش، سلامتی، معنویت، خانواده، ثروت، عشق و… . و اگر کسب و کاری بتواند از طریق تولید کالا، خدمت و یا ایجاد روابط، اثر مثبت بر این فاکتورها ایجاد کند، احتمال موفقیتش به مراتب افزایش خواهد یافت.»
دکتر مهرابی، مهمترین مسئله‌ای که هر کاسب و تولیدکننده‌ای باید مدنظر قرار دهد را موضوع «ارزش‌آفرینی» می‌داند. او در ادامه بحثی جالبی را مطرح می‌کند و می‌گوید: «کسب‌وکارهای پراستمرار در دنیا موضوعی را دنبال می‌کنند با عنوان bsc یا کارتِ امتیازیِ متوازن. اگر کسب‌وکاری می‌خواهد موفق باشد و این موفقیت استمرار داشته باشد، باید این کارت امتیازی را مورد توجه قرار دهد. کارت امتیاز دارای ۴ اصل است. اولین اصل آن آموزش، دومین اصل فرآیند‌های هر کسب‌وکار، سومین اصل مشتریان و رضایت آن‌ها و در نهایت بحث سودآوری مطرح می‌گردد.»

دلایل شکستِ برخی کسب‌وکارها در گراش
احتمالا در همین گراش فروشگاه‌هایی را دیده‌اید که راه‌اندازی شده‌اند و بعد از چند مدت می‌بینید از رونق افتاده و به تعطیلی کشیده است. به نظر شما مشکل چه بوده است؟ دکتر مهرابی در پاسخ می‌گوید: «دلایل زیادی می‌تواند داشته باشد، اما اگر بخواهیم عمده‌ترین دلایل شکست را بر اساس اولویت مطرح کنیم می‌توان به این موارد اشاره کرد: ۱ـ سرمایه‌گذاری بیش از اندازه. شاید دور از ذهن باشد اما بیشتر شکست‌ها ناشی از سرمایه‌گذاری بیش از حد است. منظور این است که حجم سرمایه‌گذاری با سایر مولفه‌های کسب و کار از جمله تجربه، تسلط بر بازار و امور مشتریان، آشنایی با امور بازاریابی و فروش و … فرد تناسب ندارد و باعث هدر رفت سرمایه خواهد شد. ۲ـ عدم تجربه کافی در کسب و کار مورد تقاضا. برای این مورد یا فرد می‌بایست به اصطلاح شاگردی کرده باشد و یا اگر خواهان این است که خودش کسب و کار نوپایی را راه‌اندازی کند توصیه شده است همانند یک باغبان عمل کند. باغبان ابتدا نهال می‌کارد، از آن مراقبت می‌کند و بزرگ که شد از ثمرش استفاده می‌کند. ۳ـ سومین و به نظر من یکی از مهمترین دلایلی که منجر به شکست در کسب‌وکارها می‌شود عدم آشنایی فرد با امور بازاریابی و فروش است. بیشتر افراد فکر می‌کنند همین که بتوانند خوب حرف بزنند و از کالا یا خدمت‌شان تعریف کنند یعنی مسلط به امور بازاریابی و فروش هستند. در حالی که اینگونه نیست.»

به نظر شما چرا این همه از تغییر در فضای کسب و کار سخن گفته می‌شود؟
مهرابی در این مورد معتقد است: «در جوامع سنتی رونق کسب‌وکار بیشتر به فرد متکی بود تا به خود کسب‌وکار. از سوی دیگر در گذشته به صرف اینکه کالا یا خدمت در دسترس مشتری قرار داده می‌شد، در کسب و کار رونق ایجاد می‌کرد. اما ایا واقعیت فضای کسب و کار امروزی نیز اینگونه است؟ سخن گفتن از تغییرات کسب و کار گفتگویی مجزا می‌طلبد.»

آیا مشخصا می‌توانیم برای دلیل یا دلایل موفقیت و عدم موفقیت مرز تعیین کنیم؟
مهرابی می‌گوید: «اجازه بفرمایید به این سؤال از دریچه مشاهدات و تجربیاتم پاسخ دهم. در این مدت که با کسب‌وکارهای متفاوتی در ارتباط هستم، به نکته ای پی بردم که به نحوی پاسخ به این پرسش نیز است. موفق‌ترین و ناموفق‌ترین افراد کسانی بودند که کسب و کار پدرانشان را ادامه داده بودند. یک عامل تعیین کننده وجود داشت و آن هم این بود که بعضی از این افراد در کنار پدران خود کار را یاد گرفته بودند و در کنار آن مطالعات کسب‌وکار نوین، شیوه‌های بازاریابی و روش‌های محاسبه و… را فرا گرفته بودند. این افراد گاها در سنین پایین مدیران عامل موفقی بودند که کسب و کارهایشان را در مسیر درست هدایت می‌کردند. در سوی دیگر افرادی بودند که در کنار بزرگترها کسب تجربه نکرده و اصول کسب و کار را فرا نگرفته بودند اما به هر صورت وارث کسب و کاری شده بودند. در ادامه به علت این که آشنایی مناسبی نسبت به کسب‌وکار خود نداشتند، متاسفانه دستاورد چندین ساله پدران خود را نیز از دست داده بودند. مصادیق آن در گراش نیز وجود دارد!»
ما شاهد آن هستیم که در گراش هم سرمایه وجود دارد و هم جوانان تحصیل کرده و خلاق و هم سایر مؤلفه‌های فیزیکی لازم برای کسب و کار. اما ایجاد و رونق کسب و کارها در شهر، آنگونه که باید نیست، دلیل آن چیست؟ مهرابی پاسخ می‌دهد: «به نظرم دلیل اصلی آن «گسست» است. توضیح خواهم داد. در بسیاری از جلسات و دورهمی‌ها خیلی از جوانان این موضوع را مطرح می‌کنند که ما ایده‌ها و پیشنهادات بسیاری داریم اما سرمایه‌داران و خیرین به جوانان و ایده‌های آن‌ها اهمیت نمی‌دهند. سرمایه‌داران هم در پاسخ به این سوال، عدم تجربه کافی و تئوریک بودن ایده ها را دلیل عدم همراهی و حمایت می‌دانند. به نظر می‌رسد تا این گسست وجود داشته باشد کار پیش نمی‌رود.»
مهرابی در این رابطه ادامه می‌دهد: «من برای گراش این پیشنهاد را دارم که هم خیرین و سرمایه‌داران حضور دارند و هم جوانان مستعد. پیشنهاد من ایجاد یک گروه واسط است که بتواند به نحوی نسل‌ جوان و نسل قدیم را در کنار هم جمع کند. اگر در گراش این گروه واسط بتواند فاصله نسل جوان که پر از ایده و دانش نظری است و نسل قدیم که سرشار از تجربه و سرمایه است را کم کند بسیاری از مشکلات کسب‌وکار گراش از بین خواهد رفت.»
مهدی مهرابی اعتقاد دارد اگر این گروه واسط از افراد اداری و کارمند نباشند شاید بهتر نتیجه دهد. می‌گوید: «گاهی سیستم اداری انسان‌ها را به موجودی خشک و بدون خلاقیت تبدیل می‌کند. در حالی که کسب‌وکار نیاز به خلاقیت و گاهی نیاز به انسان‌هایی دارد که بتوانند این چهارچوب‌های موجود را کنار بگذارند. معتقدم تا زمانی که می‌خواهیم از طریق همایش‌ها و نشست‌های رسمی به این مقوله بپردازیم به نتیجه نمی‌رسیم. کما اینکه تا کنون نیز نرسیده‌ایم. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که با صاحب سرمایه نباید با زبان سازمانی و حتی مالی حرف زد. معتقدم در شروع کار، زبان گفتگو باید برآمده از ارزش‌ها و فرهنگ باشد.»

منظور از «زبان گفتگوی برآمده از ارزش‌ها برای سرمایه‌گذاری و کسب و کار» چیست ؟
دکتر مهرابی معتقد است که در وهله اول با سرمایه‌داران گراش از در سودآوری نباید صحبت نمود. او می‌گوید: «اکثر پدران ما سرمایه خود را از تجارت به دست آورده‌اند. تجارت معمولا زودبازده وگاها پربازده است. اما راه‌اندازهی کسب و کار و مشخصا تولید زمان‌بر است و گاها بازده مالی همانند تجارت را ندارد. اما مساله اساسی که بایست به آن توجه کنیم این است که در راه‌اندازه کسب و کار و مشخصا تولید، هدف صرفا مالی و سودآوری نیست. بنابر این باید از درِ فرهنگ و ارزش‌ها وارد شد.»
بحث خیرین و کم و کیف مشارکت آن‌ها در زمینه کسب‌وکار به میان آمد. نکته مهم در این بحث به نظر دکتر مهدی مهرابی موضوع فرهنگ است. اگر شما در گراش به خیری بگویید مدرسه یا مسجد می‌خواهیم بسازیم به راحتی قبول می‌کنند. اما بگویید می‌‌خواهیم یک کسب‌وکار راه بیندازیم و چند جوان هم می‌خواهند در آن کار کنند. به راحتی قبول نخواهند کرد. دکتر مهرابی مشکل را این چنین بیان می‌کند: «مشکل این است که ما هنوز نتوانسته‌ایم راه‌اندازی یک کسب‌وکار را در محدوده کار خیر تعریف کنیم و به خیرین و سرمایه‌داران خود بقبولانیم که کسب‌وکار هم کار خیر محسوب می‌شود، آن هم کار خیری که مستمر و بدون وقفه است. صاحبان تربیون می‌توانند این فرهنگ را گسترش دهند تا خیرین و سرمایه‌داران ما، راه‌اندازی کسب‌وکار را یک عمل خیر تلقی کنند. به نظر من در این زمینه کم‌کاری صورت گرفته است. این ییشنهاد در گراش اثربخش خواهد بود اگر بتوانیم «ارزش‌ها» را جایگزین «منافع» کنیم.»

اگر بخواهیم گراش را از نظر کسب‌وکار معرفی کنیم به نظر شما باید شهری تجاری محسوب نمود یا تولیدی؟
دکتر مهدی مهرابی به این سؤال چنین پاسخ می‌دهد: «اساسا گراشی‌ها نگاه تجاری دارند و عمدتا به تجارت مشغول هستند. ولی اگر قرار باشد پایداری اقتصادی داشته باشیم راهی جز تولید نیست. اگر قرار بر توسعه باشد باید به سمت تولید رفت. شاید با تجارت رشد داشته باشیم اما به توسعه نمی‌توان رسید.»
در گراش هر پیشرفتی داشته‌ایم پای خیرین و سرمایه‌داران در میان بوده است. اما صحبت‌های دکتر مهرابی کمی متفاوت است، او می‌گوید: «وقتی بسیاری از مشکلات اقتصادی را بررسی می‌کنید می‌بینید برخی از سرمایه‌داران مقصر هستند. همین گرانیِ زمین، خانه و سایر مصادیق پیش پا افتاده‌ای که همه می‌دانند. بخشی از آن‌ها فراگیر است اما بسیاری دیگر مختص منطقه و به‌خصوص شهر ماست. امروز سطح هزینه‌های زندگی در شهر کوچکی مثل گراش از خیلی از شهرهای بزرگ و حتی مراکز برخی استان‌ها هم بیشتر است. این‌ها نتیجه رفتار و نگرش یک گروه خاص و اندک در گراش است که برای منافع شخصی کمر به نابودی اجتماع بسته‌اند.»
مهرابی عقیده دارد: «باید مرزی قائل شد بین سرمایه‌دارانی که پول‌های خود را در راه‌های خیر و عام‌المنفعه خرج می‌کنند و یا حتی در بانک می‌گذارند با آن‌هایی که به سوداگری می‌پردازند. گروه اول قابل احترام و تکریمند.» او ادامه می‌دهد: «باکمال تاسف باید بگویم آن سرمایه‌دارانی که سرمایه‌های کلان را در مشاغل کاذب به کار می‌گیرند و باعث افزایش هزینه‌های زندگی در شهر می‌شوند، در حق مردم و به‌خصوص جوانان گراش جنایت می‌کنند. این گروه حداقل کاری که می‌توانند انجام دهند این است که پول‌های کلانی که قصد انجام کارهای سوداگرانه را دارند وارد شهر نکنند.»

شیخ‌احمد انصاری، برند سرمایه‌داری گراش
دکتر مهرابی، شیخ احمد انصاری را به عنوان برند سرمایه‌داری گراش معرفی کرده و اظهار می‌دارد: «به رفتارها و اعمالشان نگاه بندازید. اقدامات ایشان تماما در راستای پیشبرد اهداف انسانی و کاهش هزینه‌های مردم بوده است. ایشان هیچگاه وارد مسائلی که برخی از سرمایه‌داران ما می‌شوند، نشده است. هر آنچه از ایشان بوده همه خیر و نیکی است. اما ما امروز شاهد هستیم برخی از سرمایه‌داران، گاها با وجهه مذهبی دست به اقداماتی می‌زنند که مستقیما سطح معیشت و زندگی عموم مردم را تحت تاثیر اقدامات مخرب خود قرار می‌دهند و این شایسته نیست.»

اگر دکتر مهرابی روزی قرار باشد خودش در گراش کسب‌وکاری را راه‌اندازی کند در چه زمینه‌ای خواهد بود؟
مهرابی می‌گوید: «وضعیت راه‌انداز و هدایت کسب و کارها متفاوت از قبل شده است. به قول معروف دوران «مدیر مالکی» به اتمام رسیده است و از طرفی پیچیدگی‌های کسب‌وکار، وجود تیم مشاوره را گریزناپذیر کرده است. بر این اساس، اولین مورد قطعا یک مجموعه مشاوره کسب‌وکار را راه‌اندازی خواهیم کرد. چون در این صورت می‌توان کسب‌و‌کارهای زیادی را هدایت کرد. تا کنون هم هر کاری که توانسته باشم برای کسب‌وکارهای شهرستان انجام دهم، بدون چشم داشت مالی انجام وظیفه نموده‌ام. اما اگر مشخصا از کسب و کار متناسب با شهر بخواهیم نام ببریم مجتمع نان، اقامتگاه سنتی و صنایع بسته‌بندی در اولویت خواهند بود.»

سخن پایانی دکتر مهدی مهرابی
مهدی مهرابی می‌گوید: «بدون شک پرداختن و نوشتن از کسب و کار، اثربخش خواهد بود. با چند سؤال شروع می‌کنیم: چرا فردی در یک خانواده زودتر ماشین و موتور یاد می‌گیرد؟ چرا فردی زودتر در حیطه کسب‌وکار آستین را بالا می‌زند و موفق هم می‌شود؟ چرا همه این وضعیت را ندارند؟ به نظر می‌رسد باید نهاد یا مکانی وجود داشته باشد که این بستر را برای همه به‌وجود آورد، و از نظر من اولین جا، آموزش‌وپرورش و دوران تحصیل است. چون در این دوره قدرت یادگیری در بهترین وضعیت قرار دارد. اساسا پایه‌های افکار دانش‌آموز شکل می‌گیرد. مفاهیمی همچون کسب‌وکار، مبادله، بازار، پس‌انداز و … را باید در این دوران نهادینه کرد، و این کار آموزش‌وپرورش است. آموزش و پرورش و مدارس می‌توانند در کنار تمام آموزش‌های فوق برنامه، آموزش کسب و کار نیز برگزار کنند. مورد بعد خانواده است. خانواده که برای تمام آموزش‌های فرزندانشان برنامه دارند و هزینه پرداخت می‌کنند، می‌توانند آموزش کسب و کار آن‌ها را نیر پیگیری کنند. مهارت کسب و کار شاید تنها مهارتی باشد که هر تحصیل کرده و نکرده‌ای به آن نیاز دارد. ضلع سوم این بستر مدیران و مسئولین هستند که ترجیح می‌دهم به خاطر تمام اقدام‌های لازم، اما انجام نشده آن‌ها، مطالب را به شکل سؤال مطرح کنم. تا کنون چند مدیر به فراخور مسئولیتش به بازطراحی فرایندهای اداری به منظور تسریع در امور کسب و کار پرداخته است؟ تا کنون چه اقدام مثمر ثمری در راستای بهبود وضعیت کسب و کار انجام شده است؟ تا حالا از چند کسب‌وکار موفق تقدیر کرده‌ایم؟ تا چه اندازه در راستای تبلیغ کسب‌وکارهای موفق شهرستان تلاش نموده‌ایم؟
و سخن پایانی با کسانی که قصد راه اندازی و یا توسعه کسب و کار دارند: چون دانا نماید به کاری درنگ/به پیروزی آرد جهانی به چنگ.
همه کارها در فرو بستگی گشاید ولیکن به آهستگی

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://pandari.ir/?p=6434

۱ نظر

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: