پندری: سال ۱۴۰۰ سال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شورای اسلامی شهر است. دکتر امیرحمزه مهرابی، استاد دانشگاه، تا روز برگزاری انتخابات در سلسله یادداشتهایی به صورت هفتگی و با زبان ساده به این موضوع میپردازد. او میگوید «معمولا مردم در انتخابات به «گفتمان» حاکم رأی میدهند نه به «شخص».
این مجموعه یادداشت با نام «بهار سرنوشت» هر هفته در پندری منتشر خواهد شد.
در بخشهای قبلی به چهار نکته به شرح زیر اشاره شد:
۱- شورای نگهبان مثل هر مجموعه انسانی دیگر، مصون از خطا نیست.
۲- شورای نگهبان کسی را مجبور نمیکند که به چه کسی رأی دهید.
۳- شورای نگهبان در چارچوب قانون عمل میکند.
۴- انسان دائماً در حال تغییر است و شورای نگهبان نمیتواند جلو تغییر افراد را بگیرد.
ادامه نکتهها:
نکته پنجم:
نکته مهم و در خور توجه این است که معمولا مردم در انتخابات به «گفتمان» حاکم رأی میدهند نه به «شخص». اگر «گفتمان سازندگی» حاکم شود، حتماً اکثریت مردم، فردی مثل هاشمی و تیم کارگزان را انتخاب میکنند ، در دوره حاکمیت «گفتمان عدالت خواهی»، کسی مثل احمدی نژاد برگزیده میشود. در دوره گفتمان لیبرالی و اعتدالی، شخصی مثل روحانی با اقبال روبرو میگردد. اگر شورای نگهبان مثلا هاشمی یا روحانی و… را رد صلاحیت کند، مردم به فرد دیگری نزدیک به این گفتمان رأی خواهند داد. پس برای تغییر رئیس جمهور یا نماینده مجلس، روشنگری و تغییر گفتمان عامه مردم، راه حل و چاره کار است نه متهم کردن این و آن.
به تعبیر روشنتر، فرد پیروز در انتخابات، معلول و برآیند گفتمان حاکم است نه تایید و رد صلاحیت کاندیداها. از این رو شورای نگهبان نقشی عمدهای در انتخاب یا عدم انتخاب افراد ندارد.
نکته ششم:
شورای نگهبان علیرغم صحبتهای سخنگو، نمیتواند و نباید بدون توجه به شرایط زمانی، سیاسی و اجتماعی و صرفاً مبتنی بر قوانین، نسبت به تأیید یا رد کاندیداها تصمیم بگیرد. طبق نظر اندیشمندان حوزه مدیریت راهبردی، برای هر تصمیمی باید به دو مولفهی «اسناد بالا دستی» و «کنکاش محیطی» توجه کرد. آرمانها، اهداف و قوانین، در واقع اسناد بالا دستی هستند و شرایط و واقعیتهای موجود (نقاط ضعف، قوت، تهدید و فرصت) در فضای اجرا ، کنکاش محیطی است.
این ملاحظه مهم، در سنت خداوند هم قابل مشاهده است. خدای حکیم، انبیاء و دستورات خویش را متناسب با هر زمان و مکان، متفاوت نازل میفرمایند. تفاوت در تاکتیک و روش انبیاء و ائمه (علیهم صلوات الله) ناشی از همین تفاوت شرایط زمان و مکان و فرهنگ بوده است.
بدیهی است شورای نگهبان نیز علاوه بر قانون، بایستی ملاحظات سیاسی اجتماعی و اقتضائات زمانه (نقاط ضعف، قوت و تهدید و فرصت) را در نظر بگیرد. بطور مثال اگر یقین داشته باشد در صورت رد صلاحیت فردی (مخصوصا جایی که اکثریت جامعه حامی وی باشند) جامعه دچار یک بحران شدید میشود و شرایط فرد نیز مغایرت فاحش با قانون نداشته باشد، قاعدتاً باید برای مصالح بزرگتر، این فرد را تایید کند. برخی معتقدند تأیید مرحله دوم روحانی توسط شورای نگهبان، براساس این اصل بوده است.
نکته هفتم:
اگر مردم بر اساس یک منطق سالم و با نیّت خیر به کسی (حتی اگر نالایق و ضعیف و منحرف از آب در بیاید) رأی داده باشند، پیش خداوند مأجورند و مستحق ملامت نیستند ولی اگر بدون تحقیق یا از روی نا آگاهی و لجاجت رأی داده باشند، قطعا مسئول و پاسخگو هستند و در خرابیهای به بار آمده، شریک خواهند بود.
یادداشتهای قبلی:
#بهارسرنوشت؛ انتخابهای شورای نگهبان و انتخابهای مردم/۳
#بهارسرنوشت؛ انتخابهای شورای نگهبان و انتخابهای مردم/۲
#بهارسرنوشت؛ انتخابهای شورای نگهبان و انتخابهای مردم
#بهارسرنوشت؛ چرا باید در انتخابات شرکت کنیم؟ /۳
۱ نظر
نکات جالبی بود
ولی نکته ششم از همه مهمتر است
کاش نکته ششم به گوش شورای نگهبان می رسید