زهرا امانی، کارشناس روانشناسی عمومی، به مناسبت ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) و روز ازدواج، یادداشتی را در اختبار پندری قرار داده است. او در بخش اول یادداشت به «مفهوم ازدواج» و «ازدواج در سنین پایین» پرداخته است. امانی در بخش دوم یادداشت توصیههایی را به جوانان در شرف ازدواج برای رسیدن به پویایی در زندگی دارد.
زهرا امانی: بر هیچیک از ما پنهان نیست که شهر عزیزمان گراش، آوازه در ولایتمداری دارد. ما پیشگام ارج نهادن به اعیاد و مناسبتهای دینی، متناسب با باور و عقاید مذهبی هستیم. اما گاهی بیآنکه خود بدانیم و با هزار و یک توجیه آغشته به مغلطه و خطای شناختی، ما بیشتر از اینکه دیندار باشیم؛ دیگرپیرو هستیم. مقصودم از “دیگرپیرو” همان همرنگی با جماعت است که در ادامه نوشتار به تفصیل بیان خواهم کرد.
امروز در تقویم به مناسبت ازدواج پر خیر و برکت حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع)، روز ازدواج نامگذاری شده است.
بهراستی تعریف درست “ازدواج” چیست؟ اتصال دو روح و جسم با چاشنی عشق که انسان را به کمال میرساند و به سمتوسوی پویایی سوق میدهد؟ یا نه؛ پیوندی که زوج را به بند محدودیت میکشاند و به سکون و ایستایی میرساند؟
به اعتقاد من هر دو این تعاریف میتواند درست یا غلط باشد و نوع نگرش و نگاه زوجین، کیفیت رابطه را تعیین میکند.
مفهوم ایستایی یا پویایی در یک رابطهزوجی، حسیست که یک فرد دریافت میکند. و برآمده از نشانههایی به مثابه عدم کنشها و یا بروز عواطفی خاص و یا وجود کنشها و عواطفی معین میباشد. حس ایستایی، فرد را دچار احساس تنهایی، انزوا، کنارهگیری، افسردگی و کاهش عزت و اعتمادبهنفس میکند. این امر مخصوصا برای افرادی صدق میکند که قبل از رسیدن به بلوغ فکری و در سنین کمتر تصمیم به ازدواج میگیرند. البته حق میدهم که دستهای از افراد به این باور خرده بگیرند و یا بههر دلیلی ازدواج در سنین بالاتر را نفی و یا نهی کنند. اما میخواهم مفهوم “دیگرپیرو” بودن را با مثال فراگیر و عینی شرح بدهم.
شما قطعا خانوادههایی را میشناسید که نهایت سعادت و خوشبختی فرزندان خود را در گرو ازدواج میدانند و گاهی با عتاب و خطاب فرزندانشان را مقایسه میکنند با همسنوسالهایی که خواسته یا ناخواسته در مسیر تشکیل خانواده قرار گرفتهاند و حتی بویی از آموزش مهارتهای بنیادین در روابط زوجی نبردهاند و شاید در کوتاهمدت با بحران هم مواجه شدهاند.
این همان “دیگرپیرو” بودن خانواده است که با نقابی از دینداری و تابعیت تعبدی ِ بیقید و شرط آداب و رسوم ِ گذشتگان و بدون تفکر انتقادی بیداد میکند. آیا میشود در تقلای جوابی برای این سوال بود که همواره یکی از دغدغههای ذهنیام بوده و هست؛ اینکه چرا دختران و یا حتی پسران ما در آستانه بلوغ و قبل از شکلگیری شخصیت، باید ناآگاهانه و بدون بینش، تن به ازدواجی بدهند که به مفهوم ِ واقعی کلمه درکی از رابطهزوجی ندارند و شالوده زندگیشان بیشتر از اینکه بر مبنای انتخاب ِ آگاهانه و با معیار منطقی باشد بر مبنای ظواهر و حواشی و تجملات و … است.
البته ناگفته نماند که بسیاری از روابط زوجی که در سنین پایین شکل میگیرد؛ موفق هم بوده است و به قطع نمیتوان منکر استثنائات در تفاوتهای شخصیتی افراد و تفاوتهای فرهنگی خانوادهها شد؛ اما درد اینجاست که گاهی ناآگاهی و خلأ مهارتهای ارتباطی موج میزند، موجی که شاید در آیندهای نزدیک ویرانگر باشد. و باز هم ناگفتههای این قصهایی که شب ِ دراز دارد و من چه روزها به شب آوردهام در این امید؛ که راه چاره چه میتواند باشد؟.زوجین در کدام بستر باید بیاموزند که مسئول تامین نیازهای عاطفی، جسمی و جنسی یکدیگر میباشند تا مسیر پویایی برایشان هموار شود و ارتباط عاطفی_کلامیشان تبدیل به یک ابزار مکانیکی برای سقوط به سکوی ایستایی و تکرار و حتی دلزدگی زناشویی نشود و در عمل نیز این محبت و عشق را با کنشهایی سنجیده و با نوازشهای کلامی به تصویر بکشند؟
و در پایان چند توصیه به جوانان در شرف ازدواج برای رسیدن به پویایی در زندگی:
– منش و سادهزیستی زندگی حضرت علی علیهالسلام و فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را الگوی زندگی خود قرار دهند. در زندگی این دو بزرگوار دوست داشتن، هیچگاه با توقعات بالا همراه نبودهاست.قابل ذکر است که با توجه به زندگی تجملاتی امروزی، گرایش جوانان به تجملگرایی و بالا بودن سطح توقعات، همکاری لازم زوجین در کنترل توقعات و درک متقابل با توجه به اصل تفاوتهای فردی و تلاش در جهت آموزش مهارتهای لازم بهمنظور فراهم نمودن محیطی امن همراه با آرامش، یکی از ضروریات است.
– اطلاعات خود را با با کسب مهارتهای لازم در جهت کاهش عواملی که منجر به آسیب رابطهشان میشود، افزایش دهند.
مانند مهارت ابرازگری هیجانی یا بیان مستقیم احساسات و عواطف(با توجه به ضعیف بودن بیان احساسات در برخی از خانوادههایی که فقدان آموزش مهارتها از کودکی به چشم میخورد)، مهارت حلمسأله: زوجهایی که قدرت حل مسئله به شیوهای سازنده دارند، کمتر از رفتارهایی همچون قهر و داد و بیداد و دعوا که شیوههای منفی هستند، استفاده میکنند و با آرامش بحث و گفتوگو میکنند.
مهارت خلاقیت: که در آن زوجین برای جلوگیری از یکنواختی و روزمرگی در ایام هفته، امکانات لازم را جهت سرگرم شدن و به چالش کشیدن خود و لذت بردن از کنار هم بودن را فراهم میکنند.
و مورد دیگر، مهارت تمرکز کردن روی ویژگیهای مثبت همسر: لحظهای درنگ کنید و بدون عجله به خودتان زمان بدهید که متمرکز بر صفات مثبت در همسرتان باشید و با انتقادگر درونی خود مخالفت کنید و بهجای سرزنش و تحقیر، حس اعتباربخشی و امنیتخاطر به همسرتان ببخشید.
– به دنبال بهانه برای ایجاد شادی باشید و خوشیهای کوچک را دستکم نگیرید. داشتن تفریحات و مسافرتهای فصلی(حتی با کمترین امکانات) و دورهمیهای مثبت و توجه به جشنها و مناسبتهای زندگی از راهحلهای ایجاد شادی و نشاط در زندگی زوجین میباشد.
– در بهترین حالت خودتان باشید. زیرا وقتی یک شریک خوب است، دیگری هم برای بهبود تلاش میکند در غیر اینصورت اگر تلافی کنید یا واکنشی نشان دهید دچار رنج و ناراحتی میشوید.
– میتوانید برای تقویت و کیفیت روابط زوجی و آموزش مهارتهای زندگی از مشاور یا زوجدرمانگرحرفهای کمک بگیرید. و به توصیه عوامانه و غیرعلمی اطرافیان توجه نکنید تا در نهایت، طرحوارههای احتمالی و لایههای ناشناخته درون خود را کشف کنید و درکنار هم به آرامشخاطر و پویایی برسید.
۱ نظر
به لطف آموزش و پرورش ملت ایران شرطی شدن تا زور بالای سرشون نباشه کاری نمی کنند پس در صد کمی خودجوش میرن دنبال یادگیری مهارت و میطلبه برای تا اون درصد زیاد کلاس های اجباری گذاشته بشه نه با چهارتا کتابچه وبرگه دادن به زوج ها بگن کلاس مشاوره قبل ازدواج گذاشتیم ،واین میطلبه مشاور ها و روانشناساو مسئولین مربوطه هر از گاهی بخاطر رضای خدا هم که شده کارگاه آموزشی بذارن که آگاهی های لازم به خانواده ها و افراد در آستانه ازدواج بدن