مدیر در تعریف مدرسهاش میگوید: «جایی که فقط یک مدرسه نیست. محلی است برای تجربه یک سبک زندگی. جایی که دانشآموزان با مهارتهای مختلفی برای ورود به زندگی واقعی آشنا میشوند و گاها آن را تجربه میکنند.»
به گزارش پندری، درستکار متولد ۷۳ است و دبیرستانش را در مدرسه سیدالشهدا گذرانده. او در دانشگاه فرهنگیان شهید رجایی لیسانس گرفته و پس از سه سال تدریس، سه سال است که مدیریت مدرسه شادرام را برعهده دارد.
درستکار در ایام همه گیری کرونا و در گروه جهادی هیات محبان اهل بیت(ع) پویش بخشش اجارههای بیش از ۲۰۰ باب مغازه و توزیع ۱۰۰ دستگاه تلفن همراه برای دانش کمبرخوردار پیگیری میکرد.
در واپسین روزهای سال تحصیلی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۲ با این مدیر جوان به گفتوگو نشستهایم.
چطور شد به فکر آموزش مهارت به دانشآموزان افتادید؟
در کشور ما آنچه دانشآموزان در دوران تحصیل میآموزند با آنچه در زندگی واقعی با آن سروکار دارند متفاوت است. مدرسه و دانشگاههای ما به علم با چاشنیهای متفاوت دیگر محدود شده است. بدون رودربایستی عرض کنم. بچه های ما وقتی فارغالتحصیل میشوند هیچ مهارتی را فرانگرفتهاند.
چشمانداز ما سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است. و برنامهریزی هایمان بر مبنای این سند میباشد.
چند تا از بهترین کارهایی که در حوزه مهارت برای دانشآموزان انجام دادید را توضیح بدهید؟
در مدرسه این رسالت را برای خودمان تعریف کردهایم مهارتهایی که دانشآموز در زندگی آینده با آن سر و کار دارد را در مدرسه تجربه کند. وقتی صحبت از مهارت میکنیم منظور ما صرفا ابزارآلات و مشاغل فنی نیست.
مهارتهای زندگی منظور ماست که دامنهی وسیعی دارد و ما هم به اندازه توانمان آنرا دنبال میکنیم.
مثلا مهارت پسانداز کردن، رازداری، قناعت و احترام به والدین را در این برنامه آموزش دادیم.
یک ماه قبل از روز مادر، ضمن تشریح مقام و منزلت مادر، به بچهها گفتیم برای روز مادر تصمیم داریم به صورت هماهنگ هدیهای برای مادران شما تهیه کنیم. پول این کار باید توسط شما تامین شود. ما فقط نقش امانتدار و هماهنگ.کننده را داریم.
برای این برنامه یک شرط گذاشتیم و آن این بود «احدی از اولیا نباید از این برنامه باخبر شود.» چرا که اگر یک مادر دانشآموز فهمید، دومینووار بقیه هم باخبر میشدند.
در این یک ماه بچهها قطره قطره پول توجیبیهایشان را به ما تحویل میدادند تا برایشان ذخیره کنیم. روز موعود مادران را به بهانه جلسه آموزش خانواده به مدرسه دعوت کردیم. در ضمن جلسه، بچه ها مادران خود را با بوسیدن دست و دادن هدیه غافلگیر کردند.
یا اینکه این اواخر از آقای محمدی رئیس بانک سپه دعوت کردیم تا کار کردن با عابربانک و نرمافزارهای بانکی را به بچهها آموزش دهند که اتفاقا برای بچهها بسیار جذاب بود.
گنار یا خارمریم جزء جدایی ناپذیر زندگی ما گراشی هاست. یک روز ۲ کارتن گنار آوردیم مدرسه. به بچهها پیشنهاد دادیم میتوانند آنرا تمیز کنند. آنها هم با شوق شروع کردن به تمیزکردن گنارها و اجرتشان هم شد خوردن یک گنار در ازای پاککردن دوتا از این نوبرانهی بهاری. همزمان در همان روز مسابقه فوتبال بین تعدادی از کلاسها برگزار شده بود. تعدادی از گنارهای تمیز شده به عنوان جایزه به نفرات تیم اول و همچنین مراجعه کنندگان به مدرسه تقدیم شد.
آن روز چه بچههایی که گنارهار تمیز کرده بودند، و چه آنهایی که جایزه گرفتند از ته دل میخندیدند.
کدام آموزش مهات از همه ثمربخشتر بوده؟
مهارت خرید و فروش و آموزش بازیهای محلی. در بحث خرید و فروش و بازارچههای فصلی دانشآموزان به مهارت قابل قبولی خاصه در بحث فروش رسیدهاند.
به لحاظ تربیتی کودک باید در سنین ابتدایی تحرک داشته باشد و بازیهای حرکتی انجام دهد. اول سال به دانشآموزان توپ هفتکل هدیه دادیم. این کار باعث شد در مدرسه و محلات مختلف شاهد احیای بازی هفتکل باشیم.
نیمه اول سال، دوهفته یکبار یکروز سر صف معرفی بازیهای بومی را داشتیم. یک روز یکی از دانش آموزان بازی غوکغوکه را آموزش داد. فردای آن روز دیدم تعدادی از دانشآموزان وسیلهی این بازی را ساختهاند و دارند خرید و فروش میکنند.
مهارتمحوری مدرسه باعث نشده از آموزش دانشآموزان فاصله بگیرید؟
به هیچ وجه. ما برای آموزش این موارد از تایمهایی استفاده میکنیم که به کلاس بچهها آسیب وارد نشود. بیشتر برنامههای ما در زمان صف صبحگاه و زنگهای استراحت اجرا میشود.
نظر اولیا در این خصوص چیست؟
به شدت استقبال میکنند و با پیامهای خود ما را شرمنده خود میکنند. البته از قبل توجیه شدهاند که در مدرسه ما چه خبر است.
همکاران و معلمان مدرسه چقدر با شما در این راستا همکاری میکنند؟
از محمد درستکار به تنهایی هیچ کاری بر نمیآید. همهی کارهایی که انجام دادهایم با همکاری همهی کادر مدرسه بوده است. خدا را شکر همکارانی دارم که همراه و همفکر هستیم و از این تریبون از یکایک آنها تشکر میکنم.
به نظرتان این آموزش مهارت چه تاثیری در آیندهی شغلی دانشآموزان دارد؟
من اعتقاد دارم دانشآموز باید سرد و گرم زندگی را در سنین پائین بچشد تا وقتی بزرگ شد و زندگی بر وفق مراد او پیش نرفت با مشکل مواجه نشود. در جلسات مختلف تاکید ما به اولیا روی مستقل شدن بچهها در جنبههای گوناگون زندگی است. از تکلیف نوشتن تا غذا خوردن. از مواجهه با چالشها تا حل کردن آنها. این البته به معنای قطع ارتباط نیست. مراقبت در عین آزادی است. اگر کودک در سن پائین در زمینه ای شکست بخورد بهتر از آن است که در سنین بزرگسالی و با صرف هزینه زیاد با آن شکست روبرو شود.
استقبال و واکنش اداره آموزش و پرورش گراش از این شیوهی شما برای آموزش و مهارت چیست؟
همراهی و بازخورد گرفتن از کادر اداره باعث دلگرمی و ایجاد انگیزه برای ادامه کار گروهی ما شده است.
این روش را به دیگر مدیران توصیه میکنید؟
هر مدیر راه و روش خاص خود را دارد. کوچکتر از آن هستم که بخواهم به اساتید خودم برنامه بدهم. ولی فعالیتهای مدرسه را در فضای مجازی منتشر میکنم تا اگر کسی از جای جای کشور خواست، الگوبرداری کند.