به گزارش پندری، شامگاه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳، سالن اجتماعات آبشار اندیشه گراش میزبان مسئولین و فرهنگدوستانی بود که برای رونمایی از اولین رمان بومی در نشست حاضر بودند. این نشست با تلاوت قرآن توسط حجت عالمی شروع شد. سپس مصطفی کارگر، مجریکارشناس برنامه، از رئیس اداره ارشاد گراش دعوت کرد تا پیش از رونمایی چند دقیقهای صحبت کند.
سجاد فتحی، رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گراش، در ابتدای صحبتهای خود گفت: «خیلی خوشحالم که امشب شاهد رونمایی و نقد رمان دوست خوبم مجتبی بنیاسدی هستم. البته امیدوارم این عنوان «از این شهر میروم» صرفا اسم یک رمان باشد و نه چیز دیگری.»
او به میهمانان مراسم خیرمقدم گفت و ادامه داد: «برگزاری مراسم رونمایی و نقد چند سالی است که از طرف نویسندگان و شاعران با هدف ترویج کتابخوانی و یاری رساندن به نویسندگان انجام میشود. البته عمر برگزاری این مراسمها به بیش از یک دهه نمیرسد. ممکن است سؤالی پیش بیاید که متولی این مراسم کیست؛ انتشاراتی یا نویسنده؟ با چه هدفی؟ چقدر توانسته در ترویج کتابخوانی موفق باشد. تا چه حد توانسته به فروش کتاب و افزایش شمارگان کتاب کمک کند و آیا توانسته سرانه مطالعه کتاب را افزایش بدهد؟ پاسخ این است که این موضوع از دو بخش فرهنگی و اقتصادی حائز اهمیت است. در بخش فرهنگی به معرفی هر چه بهتر کتاب کمک میکند. و در بخش اقتصادی کمک میکند به فروش و تبلیغ کتاب و این حداقل مزیت این سبک برنامهها است.»
رئیس اداره ارشاد در پایان صحبتهای خود از متولی برنامه، مؤسسه فرهنگی هنری پندری و همکاریهای شورای شهر، مؤسسه آبشار اندیشه، انتشارات صاد و بنیاد کتابخوانی نوبهار که از کتاب و کتابخوانی حمایت میکند، تشکر و قدردانی کرد.
در ادامه با حضور مسئولین شهرستان از جمله مدیر آموزش و پرورش، رئیس شورا، شهردار، بخشدار، رئیس دانشگاه آزاد و نویسنده رمان، از جلد رمان «از این شهر میروم…» رونمایی شد.
پس از رونمایی، مجتبی بنیاسدی، نویسنده کتاب چند دقیقهای در خصوص روند چاپ رمانش صحبت کرد. او در ابتدای صحبتهای خود، پس از تشکر از مؤسسه پندری گفت: «ایام نمایشگاه کتاب گفتوگویی با خانه ادبیات داشتم و گفتم ما در شهرمان یک هواشناس تجربی داریم به نام عبداللهاحمد. شهرت عبدالله از سیستان و بلوچستان است تا شهرهای بوشهر. او یک جملهی معروفی دارد که باران دست خداست، ما فقط پیشبینی میکنیم. و این جمله از زبان شخصیتِ عبداللهِ داستان بنده نیز شنیده میشود. میتوانم بگویم اگر عبدالله محسنی نبود، این رمان متولد نمیشد.» او سپس از حاضرین خواست عبدالله محسنی را تشویق کنند.
بنیاسدی در ادامه گفت: «قصهی از این شهر میروم قصهی فردی به نام عبدالله است که یک هواشناس تجربی است. تمام اتفاقات، رویدادها و شخصبتهای این داستان که در گراش اتفاق میافتد تخیلی است. به جز اسم عبدالله که به خاطر ویژگیهایی که از عبدالله محسنی در شخصیت عبداللهِ رمان استفاده کردم، تغییر ندادم. در واقع دلم نیامد اسم این شخصیت تخیلی را تغییر بدهم.»
نویسنده رمان از این شهر میروم به روند چاپ کتابش اشاره کرد و گفت: «سال ۱۴۰۰ انتشارات صاد تحت عنوان مسابقه خودنویس، از نوقلمها و کسانی که کتاب مستقل ندارند دعوت کرد که طرحهای رمان خود را برای خودنویس ارسال کنند. من در آن سال ۵ طرح برای جشنواره ارسال کردم. ولی روز پایانی پس از چند روز بارانی و پیشبینیهای عبداللهاحمد در گراش، پایگاه خبری پندری گفتوگویی با عبدالله ترتیب داد. من گفتوگو را برای انتشار در تنظیم و پیاده کردم. شنیدن زندگی پر فراز و نشیب عبدالله جرقهای برای نوشتن طرح رمان دیگری شد. از بین حدود ۹۰۰ طرحی که از سراسر کشور برای خودنویس ارسال شده بود، طرح آخر بنده، یعنی «از این شهر میروم»، یکی از ۲۰ طرح برگزیده بود. جوایز این ۲۰ طرح برتر تبدیل طرح به رمان زیر نظر اساتید مطرح کشوری بود. و پس از تکمیل رمان، اگر رمان چارچوب مناسبی داشت، رمان با همت نشر صاد چاپ میشود. که خدا را شکر پس از سه سال این رمان به چاپ رسید.»
بنیاسدی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: «برای نوشته شدن این رمان از کتابها و منابع بومی از جمله کتابهای آقای صلاحی، آقای رحمانی، آقای عباسی و آقای روستایی استفاده کردم. خصوصا اطلاعات بومی هواشناسی را که آقای روستایی در اختیار بنده گذاشتند، خیلی در نوشتن این اثر برای بنده کمککننده بود.»
نویسنده گراشی در پایان از خانوادهاش که برای نوشتن این رمان کمکحال او بودند تشکر کرد.
احمد نوروزی، عضو هیات مدیره مؤسسه آبشار اندیشه و موسسه توسعه و همیاری گراش در صحبت کوتاهی ضمن تبریک به نویسنده گفت: «روال ما در این دو مؤسسه به این شکل است که هیاتمدیره اگر باخبر شوند کتابهایی از نویسندگان بومی منتشر شده، در حد وسع حمایت میکنیم. تصمیم گرفتیم از طرف این دو مؤسسه مبلغ ۵ میلیون تومان کتاب خریداری و در اختیار افرادی قرار دهیم.» بنیاد فرهنگی نوبهار نیز ۳۰ جلد از کتاب را برای ترویج کتابخوانی تهیه کرده است.
پخش کلیپ گفتوگو با عبداللهاحمد محسنی بخش دیگر این برنامه بود. فرزاد رجائیان نیز دو صفحه از کتاب را به صورت اجرای رادیویی خواند.
در بخشهای دیگر برنامه، این رمان توسط بهروز بیغرض از لارستان، نظامالدین مقدسی از خنج و مریم قاسمیزادگان از گراش مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
این نشست ادبی، با همت مؤسسه فرهنگی هنری پَندری و با همکاری انتشارات صاد تهران، شورای شهر گراش، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گراش، انجمن داستان گراش و مؤسسه آبشار اندیشه گراش از برگزارکنندگان رونمایی از رمان بودند.
در پایان نیز از منتقدین برنامه تقدیر شد. همچنین آموزش و پرورش گراش، مؤسسه فرهنگی هنری پندری، اداره ارشاد گراش، هیات محبان اهلبیت(ع) گراش و موسسه خیریه مهر و امید گراش از مجتبی بنیاسدی با هدایایی تقدیر کردند. مسلم پورشمسی از عکاسان گراش نیز با هدیه نقدی از بنیاسدی تقدیر کرد.
عکسهای سهیلا نوروزپور را ببینید: