این یادداشت مجتبی بنیاسدی، فروردین امسال، در شمارهی سیزدهم فانوس، نشریه داخلی هیات محبان اهلبیت(ع) گراش، فروردین امسال منتشر شده است. (نشریه را دریافت کنید) پندری این یادداشت را به مناسبت حرکت انجمن حافظان محیط زیست با عنوان «کاشت درخت به یاد درگذشتگان» بازنشر داده است.
یادداشت را بخوانید:
مجتبی بنیاسدی، سردبیر نشریه فانوس: «ریحانه که دنیا آمد، ثبتِ احوال شناسنامهاش را تحویلم نداد. میگفت حتما باید یک نهال تویِ بوستانِ میلاد بکاری، بعد بیایی شناسنامهی بچهات را برداری. تازه گفت قبلش باید یک سری به شهرداری هم بزنیم. نهال را تحویل بگیرم. رویِ یک پلاکِ فلزی، اسم و فامیل و تاریخ تولدِ دخترم را ثبت کنم و بچسبانم به نهال. که معلوم شود این نهال، یک رفیق دارد که اسمش «ریحانه» است.»
این خاطرهی خیالانگیز میتواند پیشنهادی باشد برایِ شروعِ یک طرحِ دلانگیز در شهرِ گراش. ناگفته نماند این طرح سال ۹۵ توسط مدیرکل اداره منابع طبیعی و آبخیزداریِ استان خراسان جنوبی ارائه شده. گزارشی که تسنیم از بیرجند، به نقل آقای مدیرکل تهیه کرده، این است که: «در هفته منابع طبیعی طرح جدیدی تحت عنوان “هر تولد یک درخت” را داریم که امیدواریم با همکاری و مساعدت شهرداری و اداره ثبت احوال این طرح با مشارکت منابع طبیعی اجرا شود.»
ما خبر نداریم که این طرح که به مناسبت روزِ درختکاری مطرح شده به ثمر رسیده یا نه. حداقل جستوجوهایِ من که نتیجهای نداشت. ولی هر چه هست، نیاز به همکاریِ سه نهاد بوده: شهرداری، ثبت احوال و منابع طبیعی. البته باید یک ضلعِ دیگر اضافه کرد تا این مربع تکمیل شود، «خانواده». شاید حرفی که مدیر کل زده، برایِ کلِ استان یا حتی مرکزِ استان کمی گُنده بوده و هماهنگی این چهار ضلع کار راحتی نبوده. اما ما که در شهر گراشِ ۳۰، ۴۰ هزار نفری داریم نفس میکشیم، هماهنگیِ این اضلاع نمیتواند کارِ چندان دور از ذهنی باشد. مگر هر رور چند فرزندِ گراشی متولد میشوند؟ در سالِ ۱۴۰۰ میانگین ۱.۸ نفر! که تازه کلی هم اُفت داشتیم نسبت به سالِ ۹۷ تا الآن.
خُب، آماری که فرمانداری گراش منتشر کرده میگوید، در سالِ ۱۴۰۰، ۶۶۹ نفر در گراش متولد شدهاند. حداکثر روزیِ دو نهال باید توسط خانواده کاشته شود. حالا شما فکر کنید اگر یک سال، ۶۶۹ نهالِ تازه کاشته شود، چقدرِ هوایِ تازه واردِ ریههایِ مردمِ این شهر میشود؟ طبق آمار: اگر از سالِ ۹۷ تا ۱۴۰۰، این طرح در گراش ایجاد شده بود، ۳۶۰۰ نهال، به فضایِ سبزِ گراش اضافه شده بود. در ضمن این را هم نباید فراموش کنیم که ۳۶۰۰ کودکِ گراشی، یک دوستِ زنده دارند که دارد همپایِ آنها بزرگ میشود و پا میگیرد. از کجا معلوم که کدام درخت دوستِ کدام کودک است؟ تویِ خاطرهی خیالانگیز تعریف کردم که هر درخت، مثل نوزاد، شناسنامهدار است. حالا این همه نهال را کجا بکاریم؟ جا داریم؟
قدیمیها حرفِ خوبی میزدند که «اگر جا نداشتیم، به دنیا نمیآمدیم.» برای درختها هم همین است. جا هست، البته اگر مدیریت و همکاری باشد. آقایِ مدیرکل که ما میخواهیم از طرحش کپیبرداری کنیم، حرفهای تکراریِ دیگری هم از جمله «پدیدههای مخرب اقلیمی»، «لایهی اوزون»، «گرمایش زمین» زده آنقدر از این حرفهای مدیرکلی زدهاند که گوشِ همه پر است. اما در تهِ همهی این حرفها یک حرفِ خوشگل هم زده و گفته: «بوستانی به نام میلاد افتتاح کنیم تا هر نوزادی که به دنیا میآید والدین موظف شوند نهالی را در آن بوستان به نام فرزندشان بکارند.» آفرین. انگار مشکلِ «جا» هم دارد حل میشود.
اما سر آخر مدیرکل یک هدف هم از این طرح داشته که شاید کمی تربیتی و شعاری باشد ولی حرفِ درستی است: «هدف از این طرح این است… تا با رشد فرزند و درخت، علاقه درونی و احساس مسئولیت بین کودک و خانواده نسبت به درختان ایجاد شود.»
ما که بخیل نیستیم، میتوانیم به طرحِ آقایِ مدیرکل، بوستانهایِ دیگری هم ضمیمه کنیم. مثلا هر کسی ازدواج کرد هم یک نهال بکارد. حتی اگر خانوادهای عزیزی از دست داد هم به یادِ او درخت بکارد. از این طرحهای قشنگ قشنگ زیاد میشود ارائه داد. اما سؤال اینجاست که فرهنگِ ما این چهار ضلعِ مربع را به هم میچسباند یا نه.
۱ نظر
اگه بجای این همه سنگ قبرهای جور واجور و بی ریخت روی قبر ها درخت و گل(بومی وسازگار بامحیط زیست) بکارن نیازی به در نظر گرفتن محل خاصی نیست بعد ها هم نیازی تخریب قبرستان ها پیدا نمی کنند ولی کجا گوش شنوا و آدم اهل عمل