مقاله‌ای پیرامون کیفیت آموزش در مدارس

فاطمه رشیدی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در مقاله‌ای، مسئله‌ی کیفیت آموزش در مدارس را واکاوی و نقد کرده است. او این مقاله را در سه بخش «ارزشیابی کمی یا کیفی؟»، «عامل مخل استعداد و علاقه»، «عوامل کاهش کیفیت آموزش و یادگیری» آماده کرده است.

رشیدی در بخشی از این مقاله نوشته: «تهدید به اخراج، تحقیر، تبعیض قائل شدن بین دانش‌آموزان، مطلع کردن خانواده، پرخاشگری‌های کلامی و غیرکلامی به منظور ترغیب دانش‌آموزان به درس خواندن شیوه جایگزینی صحیح و شایسته‌ای در آموزش نیست، بلکه شرایط را متشنج‌تر می‌کند.»


بخش اول مقاله:
قصه‌ی شگفت آموزش، از اینجا شروع می‌شود که ارزشیابی دانش‌آموزان بهتر است کیفی باشد یا کمی؟ منظور از آموزش کیفی، همان شیوه جدید نمره‌دهی معلمان(بسیارخوب، خوب، قابل‌قبول و….) است که به آن ارزشیابی توصیفی هم می‌گویند و منظور از ارزشیابی کمی، همان نمره‌دهی به شیوه سنتی و معمولِ سابق است که نتیجه تلاش دانش‌آموز در قالب نمره عددی گزارش میشود. به‌راستی کدام شیوه بر دیگری ارجحیت دارد؟

بدون تردید مدرسه یکی از اساسی ترین نهادهای اجتماعی است که دانش آموزان بیشترین وقت خود را در آن می گذرانند، همچنین مهمترین وَ حساس ترین محیطی است که در پرورشِ شخصیت وَ رشد فکری دانش آموزان اثر بسزایی دارد چون تعامل بیشتری با دوستان و دبیران خود دارند. لذا نظام ارزشیابی باید به‌گونه‌ای باشد که به دو عنصر مهم آموزش و‌پرورش در راستای همدیگر توجه کند نه صرفا، تمرکز کردن بر روی یکی از آنها و نه‌چشم پوشی از عامل اثرگذار دیگر،یا بهتر بگویم کم اهمیت جلوه دادن دیگری بلکه این دو، اثر و ارتباط متقابلی با یکدیگر دارند.

در این میان سوالات متفاوتی ذهن را به خود مشغول کرده است:

  • چرا قریب‌ به اکثر دانش آموزان از درس و مدرسه فراری هستند؟
  • چرا از حضور در کلاس درس (مجازی و حضوری) واهمه دارند؟
  • چرا از تحصیل نفرت دارند؟
  • چرا برخی دانش‌آموزان نمرات کمتر از حد انتظار میگیرند و مردود میشوند و همچنان با خود در جنگ و ستیز هستند؟
  • چرابرخی دانش‌آموزان توانایی درک مطالب درسی را ندارند؟

شاید پاسخ به این سوالات ساده به نظر بیاید اما در باطن به مفهوم و محتوای آن (اصل مسئله) پرداخته نمی‌شود که خود جای بحث دارد، با این اوصاف ممکن است بگوئید چون علاقه به درس ندارد، استعداد ندارد اما مسئله چیزی فراتر از اینهاست که این دو (علاقه و استعداد) خود، میتواند عوامل وابسته به اصل موضوع باشند اینجاست که بایستی جدی وارد عمل شد و مسئله را موشکافانه مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.

یکی از عوامل مخل در یادگیری و بی‌انگیزه بودن دانش آموزان نسبت به درس و مدرسه مسئله‌ی آموزش است که یکی از مهمترین دغدغه‌ها و پرچالش‌ترین مسائلی است که دانش آموزان از گذشته تا به کنون با آن مواجه هستند.

به‌نظر می‌رسد که بهتر باشد  برخی از دبیران در رویه های آموزشی خود تجدید نظر کنند که در این زمینه نیز می‌توان راهکارهای عملی مطرح کرد:

۱. در آموزش، استراتژیک هایی به کار برده شود که برای تمامی دانش آموزان قابل فهم و درک باشد نه تنها برای عدهای خاص. به عینه متوجه شده‌ام که دبیری سخت ترین راه حل را زیباترین راه حل تلقی کرده است که این دیدگاه صحیح و درستی نیست. توانمندی‌های ذهنی، تفاوت‌های فردی دانش آموزان را در نظر بگیرند و نه تنها یک راه حل آموزشی بلکه بر ارائه ی چند راهکار و راه حل های اصولی و کاربردی دیگر و متفاوت تری  تمرکز داشته باشند که در این بین میتوانند از تجارب و دانسته های چند ساله ی دیگر دبیران در زمینه آموزش و یادگیری کمک بگیرند.

۲. توجه‌ و تمرکز بر نحوه ی به کار گیری روش های آموزشی به دانش آموزان که در میزان یادگیری و عدم یادگیریشان تاثیرگذار است.

۳. تاکید بر کیفیت در آموزش تا کمیت و نه تکیه بر تدریس صرف و بدون تعامل.

۴. آموزش در قالبِ آزمایش و پژوهش/ بازی و سرگرمی / کشف و شهود باشد که باعث سهولت در یادگیری و جذابیت در آموزش می‌شود، بخصوص دروس هایی مانند: ریاضیات و فیزیک/علوم/ زیست و شیمی که نیاز به درک شهودی، عینی و انتزاعی دارند؛ تاکید بر آن است که نظام آموزش و پرورش در فرآهم نمودن امکانات و تجهیزات پیشرفته لازمه همکاری لازم را  به عمل آورند اگر امکانات لازم برای اجرای روش های ارائه شده در مدارس برقرار شود رغبت و علاقه ی بیشتری از خود نشان خواهند داد و نتیجه گیری خوبی خواهد داشت.

۵. استفاده از رویکرد نوین آموزشی: به کارگیری آموزش معکوس باعث مشارکت بیشتر دانش آموزان در مباحث درسی شده و یادگیری آن‌ها را تسهیل می‌بخشد.

۶. گاه‌گاهی مطلوب است که دانش آموزان در نقش معلم ظاهر شوند کلاس را در دست بگیرند و تدریس کنند که باعث پرورش ذهنی – مسئولیت پذیری – توانمندی در حل مسئله و یادگیری می‌شود.

۷. دانش آموزان را به چند گروه مرجع تقسیم کرده و از آنها در خواست کنند که هر یک از اعضای گروه راه حل های آموزشی مد نظر خود را و هر روشهای دیگری که به ذهنشان می‌رسد را ارائه دهند. سپس در هر گروه فردی به عنوان سرگروه نظرات و پیشنهادات را جمع آوری کرده و به نمایندگی اعضای گروه خود آنها را  به بحث و گفتگو بگذارد. پس از آن نوع روش های آموزشی‌ مطرح شده، توسط معلم با کمک بچه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته که سطح  کاربردی و اصولی بودنشان و میزان یادگیری در آنها مورد ارزشیابی قرار گیرد، از آنجایی که دانش آموزان ارتباط و شناخت بیشتری از یکدیگر دارند میتوانند در به کار بردن روش های آموزشی، برای یادگیری هر چه بهتر مباحث درسیِ همدیگر موثر واقع شوند، از طرفی هم دبیر میتواند با خلاقیت روش مورد نظر خود را بصورت تلفیقی با روش های دانش آموزان امااصولی به کار گیرد که در یادگیری خروجی خوبی خواهد داشت.

۸. اختصاص دادن بخشی از تایم کلاسی به آزمون‌های گروهی پس از اتمام هر فصول از کتاب، نه به منظور ارزشیابی و نمره گذاری، بلکه به جهت  افزایش قدرت تحلیل مسائل و مباحث، پرورش خلاقیت‌های ذهنی و بارش مغزی، که به امکان  خلق روش‌های جدید و مفید از سوی دانش آموزان در ارائه‌ی راه‌حل‌ها منجر خواهد شد که به تفکر انتزاعی وَ توانایی حل مسائل پیچیده تر وَ یادگیری در دانش آموزان البته با نظارت صحیح و اصولی دبیر کارگر خواهد شد (بی نتیجه نخواهد‌ ماند.) (بهتر است برای دانش آموزان از حیث مشارکت و فعالیت امتیاز مثبت در نظر بگیرند و ترتیب سوالات را رعایت کنند).

۹. دبیران سعی کنند فضای آموزشی مجازی را با ایده های کارساز، تامل و درایت به فضای آموزشی حضوری شبیه سازی کنند که در این زمینه میتوانند از خود دانش آموزان هم کمک بگیرند. با این وجود شرایط مناسبی را برای علاقمندی نسبت به مباحث درسی و شرکت در بحثهای کلاسی فرآهم می آورد و همچنین میتوانند در آموزش مباحث را با مسائل روز و دیگر شرایط های متفاوت زندگی تعمیم دهند تا یادگیری با سهولت بیشتری انجام بگیرد.

۱۰. رعایت اخلاق حرفه‌ای در آموزش:

تهدید به اخراج، تحقیر، تبعیض قائل شدن بین دانش آموزان، مطلع کردن خانواده، پرخاشگری‌های  کلامی و غیر کلامی به منظور ترغیب دانش آموزان به درس خواندن شیوه جایگزینی صحیح و شایسته ای نیست. بلکه شرایط را متشنج‌تر میکند بهتراست علت اصلی را جای دیگری جست و ریشه یابی نمود، علاوه بر اقتدار (نه مستبدانه) در حرفه؛ داشتن جدیت در آموزش و برخوردهای دوستانه و صمیمانه با دانش آموزان بهتر از آن است که مرجع قدرت و یا به قولا زور بالا سر داشتن‌ باشند، نقطه‌ی عطف در این حرفه داشتن صبوری و روحیه‌ی بالاست.

بخش دوم: عامل دوم مخل استعداد و علاقه
دانش‌آموزانی هستند که در فرآیند ادامه تحصیل نه استعداد دارند و نه علاقه ابتدا باید به سمت رشته‌ای هدایت بشوند که استعدادش را دارند( استعداد یابی / تشخیص استعداد). و سپس او را به سمت علاقمندی‌اش هدایت کنیم و برنامه ریزی منظم و مدون را طراحی کنیم در صورتیکه دانش آموز در تحصیل و یا رشته‌ی انتخابی استعداد دارد اما علاقه ندارد نیاز به مشاوره ی انگیزشی  دارد و بایستی ارزیابی نمود که چه عوامل و رفتارهایی باعث از بین رفتن انگیزه و علاقه شده است ؟ دلایلی از قبیل انتخاب رشته ی اجباری توسط والدین علیرغم توجه به استعداد و علاقه ی فرزندانشان (به منظور درآمد بیشتر در رشته‌ای خاص که بهتر است والدین و دانش آموزان نسبت به تمامی مشاغل آگاهی و اطلاعات لازم و کافی را کسب کنند تا متوجه این مسئله بشوندکه رشته های تحصیلی دیگر با موقعیت های شغلی بیشتر و متفاوت تری وجود دارند که با کسب تجربه و مهارت آموزی میتوان به سطح بالاتری از درآمد ؛ موفقیت‌های شغلی و تحصیلی رسید و صرفا به یک رشته و شغل بسنده نکرد‌، مشاوران تحصیلی و شغلی سعی کنند در این زمینه آگاهی دانش آموزان و والدین را افزایش دهند.) ناتوانی برخی دبیران یا کادر آموزشی در برقراری ارتباط موثر و سازنده با دانش آموزان و دیگر دلایلی که بهتر است از روانشناس مختصص مدد جست تا در ارتباط با دبیران و مدیران؛ اولیا و مربیان به نتایج دقیق‌تری رسید و راه حل‌های کارساز ارائه نمود.

و در دسته‌ی دیگر دانش آموزانی هستند که علاقه دارند اما استعداد ندارند. اگر دانش‌آموزی در دروس تجربی از توانایی یا قابلیت کمتری برخوردار است میتوان با مهارت ها و فرصت آن نقص و کاستی را جبران نمود.

نکته: بعضا کمالگرایی  و توقعات نابجا برخی والدین و معلمان از دانش‌آموزان به منظور ایده آل ظاهرشدن در ارزشیابی های درسی و ( نسبت به دیگر دانش آموزان که این مسئله بیشتر در والدین بالاخص مادران بارز است)، موجب استرس؛ رقابت طلبیی های ناسالم بین دانش آموزان، درگیر شدن با مسئله‌ی حسادت، ستیزه جویی، کاهش عزت نفس و دیگر پیامد های نامطلوبی که به همراه دارد و در نتیجه موجب کاهش علاقه و اهمال کاری در دانش آموزان خواهد شد و به شدت آسیب زننده است بهتر است هر یک از دانش آموزان را با عملکرد قبلی خود مورد  ارزیابی قرار داد که چه میزان پیشرفتی داشته است نه آنکه با دیگر همکلاسی هایش مورد ارزشیابی قرار بگیرد و با هر پیشرفتی هر چند کوچک مورد تشویق و تحسین قرار بگیرد؛ تا از تبعات مخربی که دانش آموزان را تهدید میکند محافظت کند.

کم توجهی: بعضی از دبیران به برخی دانش‌آموزانی که در زمینه‌ی درسی ضعیف‌تر هستند  کم‌توجهی می‌کنند و از طرفی به دانش آموزان قوی بها و توجه بیشتری میکنند وَ بین این دو دسته تبعیض قائل می‌شوند در صورتیکه بایستی به هر دو گروه توجه کنند به جسارت می‌توان گفت دانش آموزان ضعیف به منظور قوی شدن و حل مشکلات تحصیلی‌شان به توجه و حمایت بیشتری از سوی دبیران نیاز دارند.

مشکلات خانوادگی و تعارض با والدین: مشکلات خانوادگی ، اختلاف با والدین، تشویش‌ها و تنش های موجود در بافت خانواده ، حضور مداوم در اختلافات والدین موجب دلزدگی، ناامیدی، افسردگی که خود باعث مشکل در تمرکز و توجه، حواس‌پرتی  و بالاخص موجب (آسیب‌های مغزی از جمله دلایلی که به آن توجه نمی‌شود ) در فرزندان خواهد شد که در نتایج تحصیلی بی تاثیر نخواهد بود.

مشکلات رفتاری – هیجانی: دانش‌آموزان دارای نشانه‌های اضطرب و افسردگی و دانش‌آموزانی که از انرژی مضاعفی برخوردار هستند، ناتوانی در کنترل هیجانات خود دارند، تحرک بیش از حد دارند؛ در توجه و تمرکز بر مسائل درسی مشکل دارند، حواس‌پرتی دارند؛ وسایل‌های خود را گم و فراموش میکنند میتواند نشانی‌ای از مسئله ی مهمی باشد که نباید به این منظور آنها را تنبیه کرد و سرسری از این موضوع گذر کرد بلکه باید علت را جست و راه حل اصولی با شیوه های مناسب به آن پرداخت.

عدم آموزش شیوه صحیح مطالعه: آموزش صحیح در شیوه ی مطالعه که به فهم عمیق تر مطالب کمک میکند موجب علاقمندی و یادگیری بیشتر میشود و از جهتی اضطراب دانش آموزان به هنگام امتحان نیز کم و کمتر خواهد شد.

بالا بودن سطح دشواری مطالب و تمرینات خسته کننده ازدیگر عوامل مخل در علاقمندی به تحصیل و یادگیری است.

عدم حضور دبیر با آمادگی روحی و ذهنی کامل در کلاس درس

بخش سوم: از دیگر عواملی که باعث شده است  کیفیت آموزش و یادگیری بیش از حد نزول پیدا کند:

۱.کمبود زمان: محدودیت زمان باعث میشود که حجم بالایی از دروس تدریس شود بدون آنکه بر کیفیت آموزش و یادگیری تاکید شود.

۲. سنگین بودن مطالب و حجم بالای تمرینات درسی و کلاسی: این موضوع با محدودیت زمانی مطرح شده نه تنها در دانش آموزان بلکه دبیران هم دچار فرسودگی ، خستگی روانی و تحلیل قوا شده و با وجود حجم بالای مباحث مجبور به تدریس بصورت تئوری وار خواهند شد.

۳. گاها تهیه‌ی وسایل آموزشی توسط خود دبیر، هماهنگی زمان تدریس و تنظیم طرح درس بطور همزمان باعث کاهش انگیزه و کاهش علاقمندی در آموزش خلاقانه و منحصر به فرد می‌شود.

 

توصیه و درخواست پایانی:

از برخی دبیران محترم خواهشمندیم که بیشتر مسئولیت آموزش خود را به عهده بگیرند و سعی کنند حجم تکالیف را بر حسب توان دانش‌آموزان در نظر بگیرند. همانگونه که الله عزوجل در قرآن کریم می فرمایند: لا یُکَلِّفُ اللهَ نفساً اِلَّا وُسعَها …. خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی‌کند. سعی کنند مادران را کمتر دخیل کنند. بنده به شخصه متوجه این مسئله شده‌ام که تعدادی از مادران ممکن است از سطح علمی بالایی برای آموزش به فرزندان خود برخوردار نباشند. با این وجود هر دو هم مادر و هم فرزند متضرر شده‌اند که نتیجه‌ای جز دلزدگی از درس، فشار عصبی برای مادران، تنبیه بدنی، کاهش و یا  از بین رفتن اعتماد به نفس و عزت نفس  به همراه نداشته است. هر چند که نیاز معلمان به همکاری والدین در بحث آموزش اکثر مواقع احساس می‌شود اما با توجه به شرایط فوق‌الذکر بهتر است بخش اعظم آموزش را خود دبیر به عهده بگیرد و علاوه بر آن مادران جدایی از این بحث‌ها وظایف دیگری به عهده دارند که بایستی به آنها رسیدگی کنند. محدودیت زمانی دارند و حال هر دلایل دیگری؛ و از طرفی مادرانی که از زمان بیشتر و بخصوص از سطح علمی بهتر و بالاتری برخوردار هستند برای انجام تکالیف و کارهای دستی فرزندانشان با صیر و حوصله وقت بگذارند. از تفکر، ایده و خلاقیت آن‌ها استفاده کنند، آنها را به چالش بکشند که به رشد تفکر خلاق کمک می‌کند، با آنها به مشارکت بپردازند و همکاری کنند نه آنکه یکه و تنها خود کار را پیش ببرند.

توجه داشته باشید هنگامی که فرزند خسته است، آمادگی روحی و ذهنی کامل ندارد زمان مناسبی برای انجام تکالیف و آموزش نیست در ابتدا بایستی عوامل مخل و موانع را برطرف کرد، نیازهای های اساسی را بررسی و برآورده نمود تا آمادگی لازم بوحود بیاید. بنابر شواهد علمی آموزش از طریق بازی از بازدهی قابل توجهی برخوردار بوده است و میل و رغبت را بوجود می آورد.

برخی از والدین و دبیران سعی کنند فرزندان و دانش‌آموزان خود را در ترازوی قیاس با دیگری قرار ندهند که هر فردی متفاوت از دیگری‌ست به اندازه توانایی‌هایشان از آنها انتظار داشته باشند. در جهت کشف استعداد، توانایی ها و علاقمندی هایشان  حمایت و در همین راستا هدایتشان کنند

و از مسئولین آموزش و پرورش تقاضا داریم که از یک نیروی متخصص روانشناس و مشاور در مجموعه اداری خود و مدارس دعوت به عمل آورند و همکاری نمایند به امید آنکه بتوان با همفکری و همکاری بخش قابل توجهی از مشکلات، خواسته‌ها و نیازهای دانش‌آموزان را حل نمود. در این راستا یک روانشناس متخصص می‌تواند در نحوه و کیفیت آموزشی و مشاوره ی تحصیلی، سنجش هوش/ به حداقل رساندن مشکلات رفتاری و هیجانی دانش آموزان/ کمک به حل یا کاهش تعارضات خانواده دانش آموختگان مخل در تحصیل و دیگر خدمات روانشناختی عملکرد خوبی داشته باشد؛ روانشناس می‌تواند با همکاری معلم ایده‌ها و روش‌های آموزشی که به بهبود و پیشبرد هر چه بهتر و سریع تر در میزان یادگیری سازنده کمک میکند تاثیرگذار باشد.

از وزارت آموزش و پرورش خواهشمندیم که در بخش اداری خود اتاق فکر تشکیل بدهند که افراد مختصص و کاردان  به صورت تیمی و حرفه‌ای فعالیت داشته باشند، اینکه مولفین کتب درسی سعی کنند مطالب را در حد سطح درک و فهم دانش آموزان و متناسب با توانایی‌های ذهنی و دیگر تفاوت های فردی که بین دانش‌آموزان وجود دارد تالیف کنند نه فراتر از آن، کتب را با حجم کمتر اما با کیفیت بیشتر و مفهوم سازی بهتر تالیف کنند، وجود روانشناس حاذق و خلاق در حوزه کودک و نوجوان در اتاق فکر می‌تواند خیلی کمک کننده باشد اینکه به مولفین کتب درسی در شیوه‌ی نوشتن مطالب بصورت داستان گونه که خود باعث رغبت، فهم و  یادگیری دانش‌آموزان می‌شود موثر واقع شود. حضور تصویرگر که می‌تواند برای فهم بهتر دروس تصاویر جذاب رنگی با ایده خود و روانشناس ترسیم کنند و حضور یک فرد  نظاره گر باتجربه به منظور بررسی پیشبرد و پیشرفت فرآیند کار و کیفیت خروجی کار انجام شده الزامیست.

در دوره ضمن خدمت،  افراد با تجربه و کاردان به دبیران راهبردها ، تکنیک های اصولی و کاربردی تدریس را آموزش دهند، قدم در راه توانمندسازی آنها بگذارند؛ چالش های درسی را برایشان حل کنند که در آینده در صورت مواجه شدن با این موضوع به مشکل بر نخورند.

زمان بندی مناسبی را برای تدریس و آموزش در اختیار دبیران قرار دهند تا بتوانند مطالبی با کیفیت و بازدهی بالاتر به دانش آموزان ارائه دهند.

و در پایان:

بچه‌ها همچون مهره های شطرنج نیستند که گزینه ی مناسبی برای بازی باشند ما با موجود مقدسی با نام انسان طرف هستیم مسئولیت بزرگ و رسالت مهمی  پیش رو داریم که نباید ساده از آن گذر کرد، بهتر است همانگونه که در قبال فرزندان خود احساس مسئولیت میکنیم فرزندان دیگران را هم مانند فرزندان خود بدانیم و در قبالشان  احساس مسئولیت بکنیم و مسئولیت پذیر باشیم.

شایسته نیست این مسائل مهم را بی اهمیت و یا کم اهمیت جلوه دهیم بایستی جدی بود و قاطعانه اقدامات لازم را برای بهبود شرایط انجام داد.

جامعه‌ی سالم در گرو تربیت دانش آموختگان و فرزندان سالم است.

جای دارد قدردان و سپاسگزار دبیران و مسئولانی باشیم که در عرصه علم و دانش از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و پا به پای دانش آموزان در صدد به تحقق رساندن رسالت خویش هستند.

 

معرفی چند منابع پیشنهادی ویژه معلمان وَ اولیا و مربیان:

۱.کتاب اصول و مهارت های حسن گزینی(نوحوانان)؛ نویسنده: آقای احمد رضا اخوت.

۲‌.کتاب تفکر مشاهده ای؛ نویسنده: احمد رضا اخوت و شهربانو کندی.

۳. کتاب تفکر شنیداری؛ نویسنده : احمد رضا اخوت و شهربانو کندی.

۴.کتاب اصول و مهارت های خیر گزینی(کودکان ۱۴تا۷ساله)؛ نویسنده: احمد رضا اخوت، فاطمه فیاض و مریم ادیب.

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://pandari.ir/?p=9773

۲ نظر

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: