پندری: سال ۱۴۰۰ سال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شورای اسلامی شهر است. دکتر امیرحمزه مهرابی، استاد دانشگاه، تا روز برگزاری انتخابات در سلسله یادداشتهایی به صورت هفتگی و با زبان ساده به این موضوع میپردازد. او میگوید «مباحث از ابعاد نظری و کلی و پاسخ به برخی شبهات رایج، آغاز و به بیان شاخصها و ملاکهایی عینی و جزئی ختم میشود.» در اولین یادداشت(در پندری بخوانید) او به این موضوع پرداخته که چرا شرکت در انتخابات مهم است. همچنین در دومین یادداشت خود نیز (در پندری بخوانید) به تاثیر عمیق و گسترده مشارکت پرشور و معنیدار مردم بر امنیت و توسعه داخلی و اقتدار بینالمللی اشاره کرده است.
این مجموعه یادداشت با نام «بهار سرنوشت» هر هفته در پندری منتشر خواهد شد.
هر کشوری برای بقا خود به پشتوانهای نیاز دارد. بسیاری از کشورهای ضعیف و توسعه نیافته به ابرقدرتها متکی هستند. قاعدتاً اتکا به ابرقدرتها هزینه دارد و حاکمان چنین کشورهایی، مجبورند برای حفظ خود از بودجه مملکت و از جیب ملت به ابرقدرتها باج بدهند.
کشورهای صنعتی و به اصطلاح توسعهیافته نیز برای تداوم حیات خود، از یکسو به حمایت کارتلها و سرمایهداران بزرگ ـ عمدتاً صهیونیسم ـ وابسته هستند و از سوی دیگر برای تقویت بنیانهای ساختاری، اقتصادی و اعتباری خویش، به همراهی سیاسی و غارت و چپاول سایر کشورها محتاجند.
اما ایران بهعنوان مستقلترین کشور دنیا، تنها با اتکا به کمک و نصرت «الهی» و پشتوانه «مردمی» به حیاتِ رو به رشد خود ادامه میدهد. از این رو گفته میشود ایران اسلامی بر دو پایه «جمهوریت» و «اسلامیت»، متکی است. «مردم» ستون جمهوریت نظام را تشکیل میدهند و «رعایت قوانین و احکام اسلامی» در اداره جامعه، تضمینکننده «اسلامیت» نظام است.
حضور آگاهانه و مسئولانه مردم در انتخابات، موجب تقویت هر دو پایه و رکن نظام میشود. «مشارکت حداکثری» آحاد مردم در انتخابات، که تجلی جمهوریت نظام است، اقتدار و صلابت کشور را به ارمغان میآورد و با انتخاب مدیران شایسته و معتقد به جامعیت اسلام _ اصلح _، حمایت و نصرت «خداوند» را به خود جلب میکنند.
بر این اساس، کنارهگیری و قهر مردم با صندوق رأی، به سستی یکی از پایههای اقتدار کشور و از دست دادن پشتوانه مردمی، منجر میشود و عدم مسئولیتپذیری مردم و سستی در انجام تکلیف الهی و شرعی در حمایت از نظام اسلامی، به نوبه خود خشم و غضب خدا را در پی دارد.
نتیجهی این دو اتفاق ناگوار چیزی جز افزایش بدبختی و مشکلات مردم نخواهد بود. کشوری که «پشتوانه مردمی» و در نتیجه «حمایت خدای سبحان» را از دست بدهد، مجبور است رو به نوکری ابرقدرتها بیاورد و در نقشِ گاو شیرده، بیشتر از هزینه توسعه کشور، به ابرقدرتها باج بدهد. تحمیل این هزینهها و تبعات منفی آن بر خویش، (خودزنی و انتحار) ناشی از تصمیم اشتباه و رفتار احساسی یک ملت تحت تاثیر تبلیغات دشمن صورت میگیرد. هزینهای که میتواند صرف آبادانی و رفاه کشور شود.
کاش این خسارتها محدود به هزینههای باجخواهی ابرقدرتها میشد. تجربه نشان داده است که این کشورها، سیری ناپذیرند و برای گسترش نفوذ و تدوام منافع خود به رواج ناامنی در کشورهای تحت سلطه دامن میزنند. تنها دیوار مستحکم برای جلوگیری از ایجاد ناامنی در جامعه، حضور یکپارچه مردم در همه صحنهها بهویژه در انتخابات است.
کسی فکر نکند کمشدن چند رأی تاثیری بر استحکام امنیتی کشور ندارد؛ چرا که هر رأی نقش یک آجر را دارد که اگر از این دیوار، آجرهای متعدد کم شود، این دیوار قابل نفوذ خواهد بود و به همان نسبت امنیت کشور در معرض تهدید قرار گرفته و نفوذ دشمن را تسهیل خواهد کرد.
کسانی که در انتخابات شرکت نکنند گویا با دستان خود، سوراخهایی را در حصار امنیت ملی ایجاد کردهاند و دانسته یا نادانسته به دشمن در نفوذ به دژ مستحکم امنیت و حیثیت وطن خویش کمک کردهاند و این عمل از یک وطنپرست واقعی بعید است.
بر این اساس، حضور دیگران در انتخابات موجب نمیشود که تکلیف از دوش ما برداشته شود، بلکه تکتک ما موظفیم برای حفظ اقتدار و امنیت کشور و هموطنان خویش در انتخابات شرکت کنیم. (به اصطلاح رای دادن، واجب عینی است نه کفایی).